پنجشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۱

دو روز است بد جوري مريضم. سرماي بدي خورده ام که مرا توي رختخواب انداخته است. خيلي کارهاست که مي خواهم بکنم ولي اصلا نمي توانم. هيچ نايي برايم نمانده است. منگ منگم.

يک طورهايي وضعيتم در اين دو روز مثل وضعيت اصلاح طلبان دراين دو سال است. پس بيچاره اصلاح طلبان!