شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۲

شعبه جمهوري خواهان واحد تورنتو اولين گردهمايي خود را با حضور حدود 10 نفر (5 تا خودشان 5 تا هم دوستان کنجکاو بنده) ديروز برگزار نمود. به آرزوي موفقيت براي اين عزيزان.

چهارشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۲

جنگلهاي غرب کانادا دچارآتشسوزي شده اند. امروز تلويزيون مي گفت مردم به کليسا مي روند و براي بارش باران دعا مي کنند.

یکشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۲

سخنران کنفرانس جيغ و داد مي زد که چرا ما ايراني ها نمي توانيم نظرات همديگر را تحمل کنيم!

جمعه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۲

هيچ دقت کرده ايد که اين انگليسيها هيچ کلمه اي براي کودتا نساخته اند و همان معادل فرانسوي آن را که coup است بکار مي برند. حتي موقع تلفظ p را متل فرانسويها تلفظ نمي کنند. هر چي کودتا هست در اين دنيا کار انگليسيهاست ولي براي اين که گندش بالا نيايد حتي به فکر کلمه اش هم نبوده اند. خدا وکيلي که خيلي رذل و پليدند.

سه‌شنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۲

نگران نيستم که عقايدم اين روزها تابع سينوسي است که براي همه آدمها اتفاق مي افتد. نگران اختلاف فازم.

يک روز در آزمايشگاهي که کار مي کنم آهنگ فرهاد گذاشته بودم. رسيد به حديث "الملک يبقي مع الکفر و لا يبقي مع الظلم".
به دوست لهستانيم گفتم که من اين حديث را خيلي دوست دارم. آن هم بعد از من خواست ترجمه اش کنم. هر کار کردم اين "الملک يبقي مع الکفر" را ترجمه کنم نشد. يعني فکر کردم از آخرش هم که به زور يک معادل فارسي پيدا کنم او مي گويد "خب اين که معلومه !"

یکشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۲

هفته نامه شهروند کانادا که پرتيراژترين نشريه فارسي زبان در خارج از ايران است عنوان صفحه اول خود را در شماره اين جمعه چنين انتخاب کرده است. : "No Power"
يعني حضرات پس از 13 سال چاپ نشريه در فضاي آزاد دور از تيغ سانسور و حکم دادگاه هنوز همين قدر نمي دانند که نشريه فارسي چاپ مي کنند و نه انگليسي. اضافه کنيد اين ادعا را که بسياري از روزنامه نگاران و نويسندگان ايراني در سالهاي اخير ترک وطن کرده اند و اين روزها شهروند از وجود آنان بهره ها مي برد .

جمعه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۲

يکي از بحرانهايي که اين روزها درباره آن در ايران صحبت مي شود بحران شوهر است. مساله اين است که به دليل تغيير رشد جمعيت تعداد پسران در سن ازدواج ( ۲۵ تا ۳۴ ساله ) يک و نيم ميليون از تعداد دختران در سن ازدواج (۲۰ تا ۲۹ ساله) کمتر است و بنابراين مشکل کمبود شوهر ايجاد مي شود.
به نظر بنده اين بحران آن قدرها هم که ادعا مي شود جدي نيست. به هر حال تعداد کل دختران و پسران تقريبا مساوي است. چند سال ديگر اين مشکل وارونه مي شود يعني مشکل کمبود دختر بوجود مي آيد و چون يک پسر 30 ساله نمي تواند با يک دختر 20 ساله ازدواج کند خودبخود راضي خواهد شد که با يک دختر هم سن ازدواج کند. بدين ترتيب تنها سن ازدواج دختران يک مقدار بالا مي رود که تازه به دليل وارد شدن زنان به اجتماع اين اتفاق دارد به هر حال مي افتد.