دوشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۲

حمید ایمیل زده بود. نوشته بود ۲۲ نفر از خانواده‌اش را از دست داده‌ است.

امروز از آن روزهایی است که مطمئنم خدا وجود دارد.

شنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۲

مادرم می‌گفت بعضی از مجروحان را به مشهد آورده‌اند. ولی حال مانده‌اند با مجروحان وقتی که خوب شدند چه کنند. کجا می‌خواهند بروند. بچه‌ای که خوب شد پیش کدام مادر پدر قرار است برود.

پنجشنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۲

دیروز با یکی از بچه‌ها رفتیم مصاحبه با علیرضا نامور حقیقی درباره انتخابات مجلس. علیرضا حقیقی همان نفر چهارم ‍پرونده نظرسنجی است که یک چند روز قبل از این که بازداشت شود به کانادا آمد. هروقت مصاحبه یک جا منتشر شد به آن لینک می‌دهم.

خلاصه حرف حقیقی این بود که طرفداران تحریم از طریق شرکت نکردن در انتخابات به هیچ کدام از اهدافی که دارند نمی‌رسند. یعنی از یک طرف به دلیل حضور ۴۰ -۵۰ درصدی مردم نمی‌توان چندان از آن بعنوان نبود مشروعیت نظام استفاده کرد. نکته مهم دیگری هم که می‌گفت این بود که با حاکمیت یکپارچه اقتدارگرایان دو اتفاق ممکن است که بیفتد که هیچ‌کدام مطلوب نیستند. یا محافظه‌کاران با آمریکا سازش می‌کنند و اندکی از مواضع خود عقب‌نشینی می‌کنند که اگر چه در کوتاه مدت اوضاع مملکت بهتر می‌شود اما در درازمدت روند حرکت ایران به سمت دموکراسی را کند می‌کند. حالت دوم دیگر فروپاشی است که به نظر او مملکت را به ناکجاآباد می‌برد. از نظر او این تصور که اتفاقی چون گرجستان یا کشورهای ارو‍پای شرقی در ایران بیفتد اشتباه است. اول به این دلیل که ایران یک کشور نفتی است و بنابراین اتکایش به مردم بسیار کمتر است و مردم هم تاثیر کمتری می‌توانند بگذارند. در یک کشور نفتی حاکمیت با پول نفت همیشه یک طبقه‌ بوروکرات را هم از خود راضی نگاه می‌دارد که در مقابل تغییرات مقاومت می‌کنند. از سویی دیگر دوام کشورهای ارو‍‍پای شرقی و گرجستان منوط به وابستگی‌شان به شوروی و آمریکا بود. همین که ابرقدرت‌ها حمایت خود را کاهش دادند حکومت به سرعت به سمت فرو‍پاشی رفت. حال آن که دوام حاکمیت کنونی ایران به حمایت کشورهای خارجی چندان استوار نیست.

شنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۲

باقر پرهام نویسنده و جامعه‌شناس در مصاحبه با بی‌بی‌سی گفته است : « رفراندوم يگانه راه حل مسأله ايران است »

این حرف یک طورهایی مثل این می‌ماند که بگویی « تامین غذا برای همه مردم یگانه راه حل مساله گرسنگی در جهان است. »

پنجشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۲

رییس اتحادیه مسلمانان دانشگاه تورنتو متولد کاناداست. ولی وقتی افکارش را برایت می‌گوید فکر می‌کنی که همین الان از عربستان یا یکی از اردوگاههای طالبان آمده است. تعجب می‌کنی که این موجود این ۲۰ سال عمرش را که در کانادا بوده چطور ذره‌ای از این محیط تاثیر نپذیرفته‌است.

دلیلش برمی‌گردد به سیستم مدارس مذهبی کانادا و محیط بسیار بسته‌ای که دارند. بعد هم این ملت همه‌اش با خودشان می‌گردند و در نهایت می‌بینی که طرف گویی این همه مدت اصلا در کانادا زندگی نمی‌کرده است.

این به ذهنم آمد وقتی خواندم شیراک رسما حجاب را در مدارس دولتی ممنوع اعلام کرد. جدای از این که این تصمیمات معمولا دقیقا جواب وارونه می‌دهد، باعث می‌شود که تعداد افراد بیشتری به مدارس مذهبی بروند و عملا بر ادغام اقلیت‌ها در جامعه فرانسه که هدف اصلی شیراک است بیش از بیش تاثیر منفی می‌گذارد.

در تورنتو بعضی‌ها به همین که چند نفر دور هم بنشینند و گپی بزنند و عرقی بخورند می‌گویند Networking !

چهارشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۲

حسن زرهی سردبیر شهروند یک بار آمده بود برای دانشجویان دانشگاه تورنتو درباره تاریخچه شهروند و بقیه نشریات فارسی‌زبان خارج از کشور صحبت می‌کرد. می‌گفت وقتی فرج سرکوهی به خارج از ایران آمد همه گفتند که او الان به کمک بقیه نویسندگان در تبعید با استفاده از فضای آزادی که برایش فراهم شده می‌تواند لوموند ایران را منتشر کند. مدتی گذشت لوموندی که منتشر نشد هیچ، سرکوهی کاری در همان سطح فعالیتش در ایران را هم نتوانست ادامه دهد.

خارج شدن از ایران بیشتر از این که آزادی بیاورد، رهایی می‌آورد. رهایی که چندان هم که در ابتدا تصور می‌شود ارزشمند نیست.

یکشنبه، آذر ۲۳، ۱۳۸۲

حال و حوصله نوشتن درباره صدام را نداشتم. فکر هم کردم در یک چنین روزی نوشتن درباره هر چیز دیگری مسخره است. تا این که اینجا را خواندم ... . و نوشتن همچنان مسخره است... .

جمعه، آذر ۲۱، ۱۳۸۲

این که خانم مهرانگیز کار می‌گویند در ایران بدون تغییر قانون اساسی چیزی عوض نخواهد شد شاید درست باشد. ولی نکته مهمی که ایشان به آن توجه ندارند این است که قانون اساسی را همین طوری نمی‌توان تغییر داد و برای این کار اول باید یک سری چیزها را عوض کرد!

پنجشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۲

برای irony معادل فارسی خوبی نمی‌دانم. می‌خواهم بگویم خیلی ironic است که طرفداران شرکت مردم در انتخابات خیلی پراگماتیک هستند در حالی که موافقان تحربم کاملا ایدئولوژیک فکر می‌کنند.

چهارشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۲

نمی‌شود هم از این که شیرین عبادی روسری بر سر نکرده خوشحال بود و هم از این که او بر مسلمان بودنش تاکید کرده ناراحت. نکته مهم به نظر من این است که شیرین عبادی همان طوری بود که خودش دوست داشت. همان طوری لباس پوشید که می‌خواست و همان چیزهایی را گفت که دوست داشت بگوید. قرار نیست یک نفر که جایزه نوبل می‌گیرد دقیقا مثل ما فکر کند و همان حرفهایی را بگوید که ما دوست داریم. مهم فقط این است که خودش باشد و شیرین عبادی بود.

دوشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۲

آنهایی که فیزیک بلدند می‌دادند که مساله دو تا ذره براحتی قابل حل است ولی همین که دو ذره بشود سه تا، مساله هم غیرقابل حل می‌شود. خیلی مواقع شاید بشود مساله سه ذره‌ای را با تقریب به یک مساله دو ذره‌ای تبدیل کرد ولی خب همه جا این موضوع کار نمی‌کند بویژه برای اوضاع سیاسی ایران. در ایران اگر یک طرف ماجرا مردم بودند و طرف دیگر محافظه‌کاران و یا اصلاح‌طلبان مساله راحت بود و می‌شد با مدلهای دو ذره‌ای مساله را تحلیل کرد. ولی مشکل ایران این است که مساله سه ذره‌ای است. مردم، اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران.

یکشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۲

دیروز رفته بودم‌ سخنرانی دکتر عطا هودشتیان درباره "مدرنیته، جهانی‌شدن و ایران". وارد جلسه که شدم یکی از بچه‌ها رو کرد به من و پرسید که آیا می‌شود یک نفر سخنرانی را ترجمه کند و یا حتی سخنران اصلا به جای فارسی به انگلیسی صحبت کند. فهمیدم ماجرا این است که یک نفر خارجی از روی وب‌سایت کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو که برگزار کننده مراسم بود خبردار شده و به خیال این که سخنرانی به زبان انگلیسی است پاشده آمده است. من هم بعد از یک خرده علاف کردن گفتم که شرمنده ولی الان هیچ کاری نمی‌شود کرد.

بر خلاف انتظار این موجود گفت اشکالی ندارد و همانجا نشست! بعد برای این که ماجرا از این که هست ضایعتر نشود این دوست بنده هم نشست کنارش و هر یک پانزده دقیقه یک جمله‌ای ترجمه می‌کرد. یک نیم ساعت گذشت دوست بنده که کار داشت رفت و به من گفت که وقتی تمام شد هوای این بنده خدا را داشته باشم چون می‌خواهد سوال بپرسد!! به پرسش و پاسخ که رسید بنده هم خودم را زدم به نفهمی و بعد از یک نیم ساعت خودم هم پاشدم آمدم بیرون. حالا باید از بچه‌ها بپرسم که این طرف از آخر سوال پرسید یا نه.

این جسارت -شاید هم حماقت- بعضی از این خارجی‌ها خیلی موقع‌ها تحسین‌آور است. من که فارسی می‌فهمیدم هیچ از صحبت این آقای هودشتیان متوجه نشدم. یعنی راستش را بخواهید تا حالا هر سخنرانی درباره مدرنیته در عمرم رفته‌ام خوشم نیامده‌است. من همین دعوای این نبوی با آن نبوی را به این سخنرانی‌های فلسفی ترجیح می‌دهیم. ما را به ادا اطوارهای روشنفکری نیامده. هر که را برای کاری ساخته‌اند.البته بماند سخنران هم به نظرم مزخرف زیاد می‌گفت.

باشد که درس گیرند ...

Store_Door.jpg

سه‌شنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۲

به نظر من اين حرف كه با پيوستن ايران به اتحاديه عرب مجبور مي‌شويم هويت ايراني خودمان را از دست بدهيم دقيقا مثل اين گفته محافظه‌كاران ايران مي‌ماند كه مي‌گويند با برقراري رابطه ايران و آمريكا مجبور مي‌شويم هويت استكبارستيزي خودمان را از دست دهيم.

براي من كاملا قابل پذيرش است كه يك نفر استدلال كند كه پيوستن ايران به اتحاديه عرب با منافع ملي ايران سازگار نيست ولي ربط دادنش به هويت ايراني از نوعي كه دكتر مجتهدزاده صحبتش را مي‌كند چيزي بيش از يك نژادپرستي عرب‌ستيزانه نيست.

دوشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۲

شماره دوم قاصدك، مجله الكترونيكي دانشجويان دانشگاههاي تورنتو امروز يعني اول دسامبر منتشر شد. لطفا يك نگاهي بيندازيد و نظري داشتيد بگوييد.

كمي از جلسه چند روز پيش انجمن فارغ‌التحصيلان شريف بگويم. حدود نيمي از وقت جلسه در اين موضوع گرفته شد كه اين انجمن براي ثبت رسمي چكار بكند. بر طبق قوانين كانادا اگر شما بخواهيد يك انجمن فارغ‌التحصيلان ثبت كنيد بايد از دانشگاه مربوطه اجازه بگيريد. حال يك تعداد اقليتي كه توانسته بودند نظر خود را بر بقيه تحميل كنند مي‌گفتند چه معني دارد كه دانشگاه شريف "خوب بودن" ما را تاييد كند. مي‌گفتند كه اگر ما نامه بنويسيم "انگ جمهوري اسلامي" مي‌خوريم.

خلاصه قرار شد هيات مديره يك سال ديگر بنشيند فكر كند كه از آخر نامه بنويسد يا ننويسد. يادم مي‌آيد از آن طرف چند سال پيش هم كه دكتر سهراب‌پور رييس فعلي دانشگاه براي شركت در گردهم‌آيي سالانه انجمن دانش‌آموختگان شريف به خارج از كشور آمده بود اين دفتر نهاد نمايندگي ولايت فقيه و دوستانشان هم يك سروصدايي راه انداخته بودند كه شما رفتيد با ضدانقلاب جلسه داشتيد و ... .