سه‌شنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۵

تقدیم به ارکات‌دوستان عزیز


Dear reader because of sudden rush of idiots spamming everyone is come to an attention that they are vastly running out of brain so with in a week any one who does not give me one milion dollar will be disappeared from the universe. We know that you are still idiot We want to find out which readers are actully more idiot so if you are idiot then please send me a milion dollar or more if you do not pay me this milion dollars then we will delete you from the earth.

Just follow these simple steps
1. Sign into your bank account
2. Click on "transfer" option which is on the left column
3. Select "to the author of khate ghermez blog"
4, Type $1000000.00
5. Press "Send" button ...

دوشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۵

سکس یا زیست‌فناوری. مساله این است!

یادتونه یکی دو هفته پیش یه خبری پخش شد که ایران در جستجوی گوگلی کلمه‌ی سکس در دنیا سوم است. حالا آقای دکتر داوودی معاون اول کشور در یک سخنرانی رسمی با افتخار فرموده‌اند ایران در جستجوی زیست‌فناوری در دنیا دوم است. لابد این به اون در!

جمعه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۵

در بابِ نبودنِ مساله‌ای به نام قومیت‌ها در ایران

بهنود تورنتو که بود یه بار که می‌خواست دلیل بیاره چرا اپوزیسیون ایران خیلی پرته، گفت چون همه‌اش به قومیت‌ها گیر می‌دهند در حالی که در ایران اصلا هم‌چنین مساله‌ای وجود ندارد. مثالش هم این بود که وقتی یک پسر به خواستگاری یک دختر می‌رود خانواده‌ی عروس از همه ‌چیز ِ پسر سوال می‌کنند به جز این که بپرسند کجاییه. یادمه می‌گفت تو تورنتو شب‌ها خانه‌ی یکی از دوستانش می‌رفت که خانم اهل سرخس بود و آقا اهوازی. دو انتهای ایران!

انصافا هم در ایران قومیت‌ها مساله نیستند. این که استاندار آذربایجان مثلا ترک نیست (حالا واقعا هم ترک نیست؟) خیلی ربطی به قومیت‌ها ندارد. والله عوضش کلی سال استاندار خراسان مهرعلیزاده بود که ترکِ اردبیل است. ترک‌ها تا جایی که بنده می‌دانم روزنامه و مجله‌ی ترکی دارند. حتی در دانشگاه رشته‌ی زبان و ادبیات ترکی داریم. حالا نه این که اوضاع خیلی خوب است ولی اصلا قابل مقایسه با کشورهای مشابه نیست. این هم که برای ترک‌ها جوک می‌سازند اگر مشکلی باشد فرهنگی است و نمی‌فهمم با یک راهپیمایی چطوری می‌خواهد درست شود.

افزایش جمعیت کبوترهای عالَم


کفتر‌ِ رو بالکن‌مون امروز زایید:)

پنجشنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۵

سه‌شنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۵

مملکتِ گل و بلبل


نظر بنده را بخواهید در ایران این اقلیت فارسی زبان هستند که در میان برادران و خواهران آذری دارند زندگی می‌کنند. اگر آن سوسکِ روزنامه‌ی ایران به جای «نمه نه» گفته بود «چی» آن وقت حق تهرانی‌ها بود که بریزند در خیابان و همه جا را آتش بزنند. مملکت خلاصه آن قدر گل و بلبل است که شما هر چی بگویید یک عده می‌ریزند بیرون و شهر را به هم می‌ریزند بنابراین حالا خیلی فرق نمی‌کند کی چی می‌گوید!

زمان خاتمی که از این اتفاق‌ها می‌افتاد می‌گفتیم محافظه‌کارها دارند بحران‌سازی می‌کنند. حالا که دیگر از این چیزها خبری نیست، به نظر می‌آید حق با همان دایی‌جان ناپلئون باشد و کار کار ِ انگلیسی‌ها باشد.

ضمنا بد نیست یادی هم از حماقت و بلاهت شاهنشاه آریامهر بکنیم. ملتی که برای یه «نمه نه» این طوری کنند، اصلا دور از انتظار نیست برای آن سرمقاله‌ی کذایی رشیدی مطلق هم انقلاب کنند!

عکس هم مال راهپیمایی غیرت‌مندان تبریزی است که توسط آقای روزبه جدیدالاسلام گرفته شده است.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۵

وشاورهم فی‌الامر

خواهران و برادران محترم، اگر در فکر ادامه تحصیل در مقطع دکترا هستید قبلش یه مشورت هم با من بکنید.

دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۵

۱، ۲


۱- این تصویر روبرو صفحه‌ی اول وب‌سایت دانشگاهی است که بنده در آن درس می‌خوانم. اون وسط هم عکس رامین.

۲- در جاده‌ی بم-کرمان سرِ آدم می‌بُرند بعد رامین را به دلایل امنیتی بازداشت می‌کنند. فکر کنم رامین اون موقعی که در آمریکا کار می‌‌کرده اطلاعات مربوط به جاده‌های جنوب شرق ایران را به آن‌ها می‌داده و بعد آمریکایی‌ها هم این اطلاعات را به تازگی به اشرار منطقه منتقل کرده‌اند.

یکشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۵

۱، ۲، ۳

۱: نامه برای آزادی رامین. اگر مایلید امضا کنید.
۲: امروز یک‌شنبه ساعت ۴ بعدازظهر روبروی ساختمان OISE یک برنامه Vigil هست برای رامین. اگر مایلید تشریف بیاورید!

۳: بدترین خوابی که تا به حال دیده‌ام خوابی است که من در خطر همین طور جیغ می‌کشیدم ولی هیچ صدایی از گلویم بیرون نمی‌آمد.

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۵

...

فقط تو رو جدتون این نامه‌ی احمدی‌نژاد را به‌عنوان ضمیمه به کتاب دینی سوم‌ دبیرستان اضافه نکنید.

پانوشت: یا جنتی هر شب‌ِ جمعه وبلاگِ من را می‌خونه یا این که من و جنتی خیلی مثل ِ هم فکر می‌کنیم. هیچ‌کدام از این دو حالت اصلا جالب نیست.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۵

سخنرانی دکتر رضا منصوری در دانشگاه تورنتو


حول و حوش سال ۷۰، تلویزیون ایران یک میزگرد داشت با اجرای اسماعیل میرفخرایی درباره‌ی توسعه‌ی علمی در ایران. شرکت‌کننده‌های میزگرد دکتر منصوری، دکتر توسلی و دکتر معظمی بودند. دو تای اول فیزیکدان و سومی بیولوژیست. آن میزگرد را خیلی دوست داشتم طوری که الان هنوز خیلی از آن را به یاد دارم. بعدها دکتر منصوری در دانشگاه به ما فیزیک درس داد و با دکتر توسلی هم چون زمینه‌ی کاری خودم اپتیک هست آشنایی بیشتری پیدا کردم. این را گفتم که اگر تورنتو هستید حتما چهارشنبه عصر به جلسه‌ی سخنرانی دکتر منصوری در دانشگاه تورنتو تشریف بیاورید. اتاق ۱۲۲۰ ساختمان Bahen ساعت ۶:۳۰ بعدازظهر.

این هم پوستر برنامه

شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۵

رامین جاسوس می‌شود!


نمی‌دانم چقدر نوشتن این مطلب فایده داره. ولی این چیزی که خبرگزاری فارس درباره‌ی رامین نوشته آخر توهین به شعور آدمیزاده. خبرگزاری فارس نوشته که رامین در سال ۲۰۰۱ در استخدام دولت آمریکا بوده و به‌ عنوان نماينده‌ی رسمی سازمان دولتی صندوق ملی برای دمكراسی در نشستی در مركز وودرو ويلسون در واشنگتن شركت داشته. بعد هم گفته که بودجه‌ی صندوق ملی برای دموکراسی را که ریگان تاسیس کرده کنگره‌ی آمریکا تصویب کرده.

این حرف یعنی این که شما از پس‌فردا اگر در یک دانشگاه دولتی در آمریکا درس بخوانید، استاد باشید و یا تحقیق کنید جاسوسید. خب به هر حال بودجه‌ی دانشگاه دولتی را هم یک طورهایی کنگره‌ی آمریکا می‌دهد دیگه. تازه هر دانشگاهی هم خب به هر حال زمانی که یک نفر رییس‌جمهور آمریکا بوده تاسیس شده! تازه این صندوق ملی برای دموکراسی اصلا دولتی هم نیست.

صندوق ملی برای دموکراسی یا همان National Endowment for Democracy یک سازمانیه مثل هزاران سازمان دیگر در آمریکا که هزاران نفر هم توش کار می‌کنند و فقط فهم و شعور خبرگزاری فارس را لازم داره تا بشه ازش جاسوس درآورد. ضمنا در رزومه‌ی رامین هم کامل این موضوع آمده. آخه، جاسوس که اسم سازمانی که توش کار می‌کنه را تو رزومه‌اش نمیاره!

ضمنا هم این عکس هم عکس قبلی را حسین گرفته.