پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۵

بدینش بره. همون سنگه رو می‌گم!


ما ایرانی‌ها دوباره احتمالا سر ماجرای مصادره‌ی اشیای باستانی‌مان کلی غیرتی خواهیم شد. با خودمان می‌گیم این آمریکایی‌ها چقدر پفیوزند که سر یک نفرشون که تازه توسط حماس کشته شده دارند میراث باستانی‌مان را حراج می‌کنند. مگه همین آمریکا هواپیمای مسافربری ما را با ۲۹۰ نفر مسافر بی‌گناه روی آسمان خلیج فارس نزدند.

ولی راستش را بخواین، من که می‌گم بدیمش بره. همان تکه سنگی که مثلا نشان می‌ده ما دو هزار سال پیش چقدر کاردرست بودیم. دارم فکر می‌کنم ماها که هر روز تو تهرون قدم می‌زنیم و کلی دود سمی از گلومون پایین میدیم و جیکمون در نمی‌آید. خیلی هم که اذیت بشیم میریم دنبال فرم‌های مهاجرت کانادا و استرالیا. بعد میایم این ور، میگیم وا مصیبتا، آثار باستانیمان را دارن حراج می‌کنن. همه‌مون را می‌گم. خودم رو هم. رامین که دو سال هر هفته به ما درس می‌داد الان دو ماهه که زندانه. براش چیکار کردم. بیشتر از ۳ ساعت وقت گذاشتم تا حالا؟ یک هفته‌ی اول بود و دیگه یادمون رفته. حالا بیام غصه‌ی حقی را بخورم که آمریکایی‌ها دارن از من پایمال می‌کنن. بدینش بره. گور باباش.

قربون خودمون برم که وقتی می‌خوایم از حقمون دفاع کنیم میریم دنبال باکلاس‌ترین حقمون!

سه‌شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۵

Why God is Winning


Religion was supposed to fade away as globalization and freedom spread. Instead, it’s booming around the world, often deciding who gets elected. And the divine intervention is just beginning. Democracy is giving people a voice, and more and more, they want to talk about God.

Foreign Policy, July/August 2006

شنبه، تیر ۰۳، ۱۳۸۵

غنی‌سازی ورزشگاه‌ها

به سلامتی، به فرهنگ لغتمان باید یک کلمه اضافه کنیم و آن هم غنی‌سازی است! ایسنا نوشته که اردوهای غنی‌سازی اوقات فراغت جوانان داره برگزار میشه. در راستای این که من با این نوشته‌ی حسین با عنوان «هنرورزی در سیاست» کاملا موافقم (جدی میگم)، بد نیست برویم دنبال غنی‌سازی در حوزه‌های دیگر. مثلا بگوییم تماشای فوتبال توسط خانم‌ها در کنار آقایان به غنی‌سازی ورزشگاه‌ها می‌انجامد.

جمعه، تیر ۰۲، ۱۳۸۵

نتیجه‌ی دعوای ایران و کانادا

دوستانِ کانادایی ِ من را یادتان هست که کریسمس به ایران آمدند. فکر کنم آن‌ها جزو آخرین کانادایی‌هایی باشند که توانسته‌اند ویزایِ ایران بگیرند. شنیده‌ام چند ماهی است که دولتِ ایران به هیچ کانادایی‌ای ویزا نمی‌دهد. حتی دولت کانادا ادعا می‌کند که ایران به کارمندانِ سفارتِ کانادا در تهران هم ویزا نداده و برای همین آن‌ها نمی‌توانند به اندازه‌ی گذشته ویزا به ایرانی‌ها بدهند. نتیجه این که چند وقتی است دعوایِ دولتین ِ ایران و کانادا دارد در میان مردم شهیدپرور ایران قربانی می‌گیرد. اگر پذیرش دانش‌جویی از کانادا داشته باشید به همسرتان ویزا نمی‌دهند. مادر و پدر ِ دانش‌جویان ایرانی ِ ساکن ِ کانادا هم دیگر نمی‌توانند ویزای توریستی کانادا بگیرند.

گویا در همان زمانی که حضرت آقا برای تعطیلات ژنو تشریف دارند، ما باید در این‌جا تاوان اون لنگه کفشی را بدهیم که بر سر زهرا کاظمی فرود آورد.

دوشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۵

یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۵

نیمه‌یِ پر ِ لیوانِ حذفِ ایران از جام‌جهانی

من از آن‌جایی که همیشه در زندگی سعی می‌کنم نیمه‌ی پر لیوان را نگاه کنم، به نظرم آمد که باختِ تیم ایران یک خوبی‌هایی هم دارد. خوبی ِ شکست ایران این است که دیگر هِی تلویزیون و احمدی‌نژاد و غیره نمی‌توانند غیرت‌مندی فوتبالیست‌های ایران را در بوق کنند و مجبور می‌شوند از ضعف مربی و کمی ِ بازیِ تدارکاتی و از این چیزها حرف بزنند. یعنی این که دلایل آسمانی را بی‌خیال شویم و به دلایل زمینی بچسبیم. در ایران هر عاملی که به کاهش روحیه‌ی غیرت در هم‌وطنان عزیز بینجامد در درازمدت بسیار ارزشمند است. حالا این غیرت می‌خواهد غیرت ورزشی باشد، یا غیرت قومی، دینی، خانوادگی و هسته‌ای! انصافا ببشتر مسایل و مشکلاتی که داریم سر غیرتِ زیادیمان است که بی‌جهت به جوش می‌آید و کار دستمان می‌دهد.

چهارشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۵

دعا کنید!

برای سلامتی مادر ِ استاد راهنمایم دعا کنید. مثل ِ این که حالش خیلی بده. تو این شرایط اگر برایش اتفاقی بیفتد هم استاد راهنمایم عزادار میشه هم من!

دوشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۵

استفاده از خبرخوان‌ها و معضل ِ نیک‌آهنگ



نیک‌آهنگ با این وبلاگ نوشتنش گند زده به وبلاگ خوندن بنده. ماجرا اینه که من چند وقته با خبرخوان گوگل وبلاگ می‌خوانم که خب هر دفعه ۵ تا عنوان مطلب را نشون میده. بعد این نیک‌آهنگ چون آب ‌خوردنش رو هم تو وبلاگش می‌نویسه باعث شده که خبرخوان بنده همش اسم ایشون را نشون بده و اگه یک وبلاگ یک مطلب بدردبخور بنویسه لابلای نوشته‌های نیک‌آهنگ گم بشه.

جدا از این معضل نیک‌آهنگ استفاده از خبرخوان برای وبلاگ خواندن اکیدا توصیه می‌شود، به‌ویژه برای دوستانِ ساکن ایران که مشکل فیلترینگ دارند.

شنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۵

تقدیم به فمنیست‌های عزیز



عنوان ظاهری این عکس هست : «دیدار اعضای حزب مردم‌سالاری با محمد خاتمی»
عنوان واقعی این عکس: «دیدار اعضای حزب مرد‌سالاری با محمد خاتمی»

فمینیست‌های عزیز علاوه بر این که باید به نابرابری‌های قانونی بین زن و مرد در تجمعاتشان اعتراض کنند، باید سعی کنند این جمع‌های مردانه را هم بشکنند. دور از جون شما این حزب پس‌فردا قدرت را در دست گرفت با کدام زمینه‌ی قبلی باید به فکر تغییر قوانین بیفتد؟

چهارشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۵

استاد عزیز ِ ما

امروز یکی از استادها به همه ایمیل زده بود که آسانسورهایِ جدیدِ دانشکده خلافِ قوانین ِ حمایت از معلولین ِ انتاریو کار می‌کنند. می‌گفت این آسانسورها وقتی در یک طبقه توقف می‌کنند، از خودشان صدایی در نمی‌آورند و اگر یک نفر کور باشد متوجه نمی‌شود.

این هم قسمتی از ایمیلش

These 'new' elevators seem to arrive at floors without making any sound. Now, I'm no ODA lawyer, but this seems to me to be in flagrant violation of the Ontarians with Disabilities Act. How could a person who is blind know that their elevator car has arrived - or which car is ready for their use - if there's no ding

بنده خدا امید که داره با طرف دکترا می‌گیره!