دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۸

دیوارهای فیسبوک

چند روز پیش یکی از بنیانگذاران فیسبوک اومده بود شهر ما (یا بهتره بگم دهات ما) سخنرانی. می‌گفت که اول کار تو فیسبوک آدما فقط می‌تونستن به هم پیام خصوصی message بدن. بعد که دیوار wall رو به فیسبوک اضافه کردیم چون عمرا فکر نمی‌کردیم استقبالی بشه گذاشته بودیمش اون پایین پایین صفحه سمت چپ. ولی یه هو دیدیم نه بابا ملت چه حالی می‌کنن که برای همدیگر تو فضای عمومی پیام بزارن و خلاصه از آخر به این نتیجه رسیدیم که دیوار رو بزاریم اون بالای بالا وسط صفحه.

راستش برای منم هنوز درک علاقه‌ی ملت به پیام گذاشتن رو دیوار خیلی سخته. دارم فکر می‌کنم اگه دیوار فیسبوک این قدر موفق بوده، میشه فکر کرد این مدل رو از تو اینترنت برد تو تلفن. آدم یک شرکت سرویس دهنده‌ی تلفن تاسیس کنه که مردم بتونن اگه خواستن برن مکالمات بقیه رو هم گوش کنن. فکر کنم این شرکت یه شبه میلیونر بشه.

دوشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۸

نه به هر نوع مجازات

ماجرای اعدام بهنود شجاعی رو درباره‌اش می‌خوندم، متوجه شدم که گویا مانند ماجرای اعدام نوجوان قبلی، رسانه‌ای شدن ماجرا از دلایل این اتفاق بوده است. موضوع اینه که رسانه‌ها و افکار عمومی برای متوقف کردن حکم اعدام به اشتباه تصویر معصومانه‌ای رو از قاتل می‌سازند که باعث شاکی شدن جدی خانواده‌ی مقتول می‌شود، طوری که این دفعه مادر و پدر مقتول حاضر می‌شن خودشون زیر پای بهنود شجاعی رو بر طناب دار خالی کنن. مشکل این جاست که قوانین مجازات ایران خیلی صفر و یکی است و اگه پدر و مادر مقتول رضایت بدن، اون وقت قاتل به مانند یک قهرمان از زندان آزاد می‌شود. خلاصه به نظرم مملکتمون هزار تا عیب و ایراد داره و هر جاش رو بگیری از یه سوراخ دیگه چکه می‌کنه. پیچیده شدن ماجرای اعدام بهنود هم از این نوع است.

صد البته این چه نوشتم بیشتر ذکر رویدادی است که اتفاق افتاده. وگرنه بنده‌ی حقیر با اعدام که هیچ اصلا با هر نوع مجازاتی مخالفم. هر چه می‌گذره اعتقادم به جبر روزگار بیشتر می‌شه و به اختیار آدمیان کمتر. نه قاتل و نه دزد که از تولد قاتل و دزد نشده‌اند. همه‌اش این محیط لامصب است. هیچ کس رو به این خاطر که در محیط بدی بزرگ شده ( که باعث شده او عملی نادرست رو انجام بده) نمی‌شه مجازات کرد.

دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۸

تقدیم به همه‌ی «اراذل و اوباش» کهریزک

تو این گزارش تلویزیونی 20:30 درباره‌ی کهریزک، بازرس نیروی انتظامی خیلی علاقه داره که بگه کهریزک مال اراذل و اوباش بوده. می‌گه از اون صد و خرده ای که بعد از ۱۸ تیر بازداشت می‌شن، می‌پرسن که کدام‌ها دانشجوین و اونا را کهریزک نفرستادن. یه ده تا دانشجویی که سر از کهریزک درآوردن به این خاطر بودن که خودشون دانشجو بودنشون رو کتمان کردن. می‌گفت سطح بهداشتی و غذایی کهریزک مال اراذل و اوباش بوده و نه دانشجوها.

گفتم این چند خط رو بنویسم در همدردی با همه‌ی «اراذل و اوباشی» که در کهریزک زندانی بوده‌اند و شاید الان جای دیگرند. اگه تو یکی دو هفته چندین زندانیِ «دانشجو» کشته شده‌اند، خدا می‌دونه از موقع استفاده از این زندان چند تا «اراذل و اوباش» کشته شده‌اند. مرده شور اون صد و خرده واحد دانشگاهی رو ببرند که حضرات قراره معادل «کرامت انسانی» حسابش کنن.

سه‌شنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۸

پر از این و اون

بعضی‌ها می‌گن چون این آدم بسازی نیست، احتمالا به زودی میانه‌اش با اون کامل بهم می‌خوره و محتمله که اصلا اون رو کله‌پا کنه. بعضی‌های دیگه می‌گن که اتفاقا اون ممکنه ببینه این داره کل مملکت رو نابود می‌کنه و مجبور بشه برای حفظ نظام یکی دو سال دیگه این رو قربانی کنه. به نظر شما کدام یک از این دو رویداد محتمل‌تره؟ این که این اون رو کله‌پا کنه یا اون این رو کله‌پا کنه.

اصلا اگه تقدیر بر این باشه که حتما یه رویدادی رخ بده و خداوندگار شما را مخیر کنه که از بین این دو رویداد یکی رو انتخاب کنین، شما ترجیح می‌دین که پایان داستان تخیلی ما این باشه که اون این رو کله‌پا کنه یا این اون رو کله‌پا کنه.

اینو می‌پرسم چون من یکی چشمم آب نمی‌خوره که به این زودی‌ها این‌ها و آن‌ها بتونن این یا اون یا هر دوی این و اون رو کله‌پا کنن. به نظرم واقع‌بینانه‌ترین اتفاقی که ممکنه بیفته اینه که فعلا یا این اون رو کله‌پا کنه یا اون این رو.

چهارشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۸

دادستان

یه سوال خیلی جدی. کل تهران فقط یه دادستان داره؟‌ خب این همه دادگاه مگه دادستان نمی‌خواد؟ پس چرا ما فقط اسم مرتضوی رو می‌شنویم؟ ماشاا... همه فن حریف هم هست و از ریختن ساختمان تا انقلاب مخملی این دادستان دادگاه می‌شه. خدا وکیلی این طرف چه طوری وقت می‌کنه دادستان همه‌ی این دادگاه‌ها بشه؟

چهارشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۸

فرامرز از پیش ما رفت

آدم رابطه‌اش با دوستاش -که همه‌شون عزیزند- جورواجوره. با بعضی چایی می‌خوره، با بعضی جوک می‌گه، با بعضی سینما می‌ره، با بعضی ورق بازی می‌کنه، با بعضی گپ می‌زنه، با بعضی بحث سیاسی انتخاباتی می‌کنه، با بعضی دردل می‌کنه، با بعضی مهمون‌بازی‌ می‌کنه.

با بعضی هم زندگی کردن رو یاد می‌گیره. نه که کلاس درسی باشه. ولی خب وقتی تو هفده‌ سالگی می‌ری دانشگاه با کلی سوال و حیرت و جوانی، داشتن یه سری دوستانی که دو سه سالی بزرگترن و یه چیزایی بیشتر می‌دونن، خیلی باارزشه.

برای من دوستی با فرامرز از این نوع آخری بود. خدایش بیامرزاد.

درباره‌ی فرامرز (+، +، +، +)

چهارشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۸

رییس‌جمهور ظالم ما

یکی دو روز اول مات و مبهوت بودم. گفتم نکند واقعا تقلب نشده باشد. با این و آن که ناظر صندوق بودند، چک می‌کردم. عجیب بود. ولی کمی که گذشت، دیگر باور کردم که نتیجه‌ی انتخابات اصلا مهم نیست. گیرم احمدی‌نژاد ۲۴ میلیون رای هم آورده باشد. با این همه ظلم چه می‌کنند؟

یکی از آن طرفی‌ها نوشته بود: «۱۲ سال پیش که ما رای نیاوردیم به بُرد شما احترام گذاشتیم. چرا شما احترام نمی‌گذارید؟» خواستم برایش یادداشت کوتاهی بنویسم، که آخر مگر ۱۲ سال پیش ما شبِ انتخابات درِ ستاد شما را پلمب کردیم؟ آخر مگر ما همه‌ی شما را بازداشت کردیم؟ مگر ما همه‌ی خط‌های تلفن کمیته صیانت از آرا شما را روز انتخابات قطع کردیم؟ مگر ما پیامک را قطع کردیم؟‌ مگر ما جلوی چاپ روزنامه‌های شما را گرفتبم؟ و هزار مگر دیگر.

احمدی‌نژاد رییس‌جمهور ما باشد. رییس‌جمهور منتخب مردم ما هم باشد. می‌پذیرم. اما بداند رییس‌جمهور ظالم ما هم هست. رییس‌جمهور ماست که مخالفانش را دربند می‌کند. سربازش مردم را می‌زند، وحشیانه و بی‌رحمانه. سربازش - یا لباس شخصی‌هایش- مردم را می‌زنند و می‌کُشند و او حمایت می‌کند. او روزنامه‌ها را می‌بندد و نویسندگانش را زندانی می‌کند. او ۷ تن از دوستان من را فردای انتخابات بازداشت کرد. این‌ها همه ظلم است. گیرم که ۲۴ میلیون رای هم داشته باشد.

ظلم نکنید، خواستید رییس‌جمهور بمانید و مملکت را برانید. خواستید هر جور دلتان خواست رای‌ها را بشمرید. من به شمردن شما احترام می‌گذارم. اما در برابر ظلم شما تا توانم می‌ایستم و سکوت نمی‌کنم. هر اندازه فضای رعب و وحشت هم درست کنید، خود را فریفته‌اید. ما را با ترس هیچ میانه‌ای نبست.

الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم.

شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۸

بیانیه‌ی جمعی از وبلاگ‌نویسان در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری و وقایع پس از آن

۱) ما، گروهی از وبلاگ‌نویسان ایرانی، برخوردهای خشونت‌آمیز و سرکوب‌گرانه‌ی حکومت ایران در مواجهه با راه‌پیمایی‌ها و گردهم‌آیی‌های مسالمت‌آمیز و به‌حق مردم ایران را به شدت محکوم می‌کنیم و از مقامات و مسوولان حکومتی می‌خواهیم تا اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را -که بیان می‌دارد “تشکیل‏ اجتماعات‏ و راه‌ پیمایی‌ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏‌که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام نباشد، آزاد است” رعایت کنند.

۲) ما قانون‌ شکنی‌های پیش‌آمده در انتخابات ریاست جمهوری و وقایع غم‌انگیز پس از آن را آفتی بزرگ بر جمهوریت نظام می‌دانیم و با توجه به شواهد و دلایل متعددی که برخی از نامزدهای محترم و دیگران ارائه داده‌اند، تخلف‌های عمده و بی‌سابقه‌ی انتخاباتی را محرز دانسته، خواستار ابطال نتایج و برگزاری‌ی مجدد انتخابات هستیم.

۳) حرکت‌هایی چون اخراج خبرنگاران خارجی و دستگیری روزنامه‌نگاران داخلی، سانسور اخبار و وارونه جلوه دادن آن‌ها، قطع شبکه‌ی پیام کوتاه و فیلترینگ شدید اینترنت نمی‌تواند صدای مردم ایران را خاموش کند که تاریکی و خفقان ابدی نخواهد بود. ما حکومت ایران را به شفافیت و تعامل دوستانه با مردم آن سرزمین دعوت کرده، امید داریم در آینده شکاف عظیم بین مردم و حکومت کم‌تر شود.

پنجم تیرماه ۱۳۸۸ خورشیدی

بخشی از جامعه‌ی بزرگ وبلاگ‌نویسان ایرانی


دوشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۸

نیایش

ای خداوند!
به روشنفکران ما ادب
به روزنامه‌نگاران ما توانایی شناخت دشمن
به تحریمیان ما بیداری
به رییس‌جمهور ما شغل جدید
به کاندیدای ما بلاغت کلام
به مشاوران اقتصادیش سواد
به رقیب اصلاح‌طلبش انصاف
و به ملت ما توانایی شناختن راه از چاه
ببخش

شنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۸

موسوی کاندیدای نظام نیست.

عبدی و زیدآبادی، دو تا تحلیل‌گر سیاسی هستند که من خیلی باهشون مشکل دارم. دلیلش هم اینه که آدم‌های بسیار تاثیرگذاری هستن و در عین حال بعضی مواقع تحلیل‌های اشتباه و خطرناکی می‌دن. یه نمونه‌اش همین تحریم انتخابات در چهار سال پیش بود که ما رو به این فلاکت رسونده. من نمی‌دونم این حضرات چطور با همون استدلال‌های دور پیششون این دوره رو تحریم نمی‌کنن!

یه تحلیل خطرناک دیگه که زیدآبادی داده هم اینه که موسوی کاندیدای نظام هستش. نتیجه‌ی چنین تحلیلی هم اینه که نمی‌خواد خیلی برای رای آوردن موسوی کاری بکنید چون که آقا می‌خواد و موسوی رای می‌آره. همون تحلیلی که دور پیش می‌گفت نمی‌خواد برای رای آوردن هاشمی کاری بکنین چون اون راحت احمدی‌نژاد رو می‌بره (و چه جورم برد!)

امیدوارم با این دو تا سخنرانی اخیر آقا و بسته شدن یاس‌نو معلوم شده باشه که موسوی کاندیدای نظام نیست. اتفاقا چون شانس ِ بردن احمدی‌نژاد رو داره خطرناک‌ترین کاندیدا برای نظام هست. و به همین دلیل باید تا آخرین قطره در همین مدت باقیمانده برای رای آوردن موسوی تلاش کرد. معتقدم همزمان با حمایت قاطعانه، می‌شه موسوی و تیم تو آفسایدش رو نقد هم کرد. از همه بخوایم به موسوی رای بدن و همزمان همه‌ی صحبت‌ها و نظرات موسوی رو نقد ‌کنیم.

یکشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۸

اشتباه کروبی

کروبی اشتباه بسیار بزرگی کرده که عقلش (و اختیارش) رو دو دستی داده دست عبدی و امثالهم. نتیجه این که یه عده دور کروبی جمع شدن تا حرف‌هایی رو که نمی‌تونستن به طور معمولی بزنن حالا از راه کروبی بزنن. این البته لزوما عیبی نداره ولی خب این وسط سر کروبی بی‌کلاه می‌مونه که هیچی رای نمیاره. کروبی تو تبلیغاتش اکثریت خاموش رو هدف گرفته. اکثریت تحریمی که فقط در صورتی رای می‌دادن که کسی مثل عبدا... نوری نامزد می‌شد. این عده خیلی بعیده که بیاین و حالا به نسخه‌ی تقلبی عبدا... نوری یعنی کروبی رای بدن. نتیجه این که کروبی هم رای‌های ۵۰۰۰۰ تومانی دوره‌ی پیشش رو از دست می‌ده و هم رای اکثریت خاموش رو نمی‌گیره.

این طرح کروبی که سهام شرکت نفت بین مردم تقسیم بشه دیگه آخرشه. این طرح دکتر نیلیه که عبدی ازش خوشش میاد. عبدی هم معلومه اینقدر تو گوش کروبی خونده که کروبی گفته خب باشه اینم بذار تو برنامه‌ی انتخاباتی من. حالا اشکال کار کجاست؟ اشکال اینه که نود و نه درصد مردم از این طرح چیزی سر در نمیارن. یعنی کروبی طرح قابل فهم ۵۰ هزارتومانی خودش که باهش کلی رای گرفت رو ول کرده و یه طرحی داده که احتمالا خودش هم دقیق نمی‌دونه چطور کار می‌کنه.

جمعه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۸

کی داره ادای کی رو درمیاره.

موسوی داره ادای احمدی‌نژادِ دوره‌ی پیش رو در میاره، احمدی‌نژاد ادای کروبی و کروبی ادای معین. پس دریابید تعداد رای‌هایشان را.

جمعه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۸

بیانیه‌ی شماره‌ی ۲

خاتمی به نظرم از سر ِ مردم ِ ایران زیاد بود. مردم لیاقتِ آدم فرهیخته‌ای مثل ِ خاتمی رو ندارن. ولی خوب احتمالا لیاقتشون بیشتر از احمدی‌نژاده. این وسطا می‌شه موسوی.

کروبی هم که کمیتِ قابل ِ اندازه‌گیری‌ای نیست.

دوشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۸

بیانیه‌یِ انتخاباتیِ خط قرمز

من این جا سعی می‌کنم انتظار‌هام رو از رییس‌جمهور آینده لیست کنم. طبیعتا این‌ها معیارهایی هم است که من از روی اون کاندیدای مورد علاقه‌ام رو انتخاب می‌کنم. به خاتمی، موسوی و کروبی از ۱ تا ۱۰ برای هر کدوم از این معیارها نمره می‌دم و از آخر با یه فرمول بهترین کاندیدا رو انتخاب می‌کنم:) پاک و پاکیزه.

۱) برقراری رابطه با غرب بویژه آمریکا
هیچ کشوری به خاطر داشتن رابطه با آمریکا خوشبخت نمی‌شه ولی خب می‌شه گفت نداشتن رابطه با آمریکا هر کشوری رو بدبخت می‌کنه. به نظرم وجود اوباما فرصت خوبیه که ایران کله‌شقی رو بذاره کنار و رابطه‌اش با آمریکا رو خوب کنه. به نظرم دو تا ادعایی که آدمایی مثل عبدی و زیدآبادی مدام ترویج می‌کنن هم کامل جفنگه. یکی این که رییس‌جمهور کاره‌ای نیست و رهبر درباره‌ی ارتباط با آمریکا تصمیم می‌گیره. یکی دیگه این که احتمال ارتباط با آمریکا در زمان دولت اقتدارگراها بیشتره. در جواب ادعای اول این که رهبر تو خلا تصمیم نمی‌گیره و در وجود یه رییس‌جمهور تنش‌زدا مجبور می‌شه به رابطه با آمریکا تن بده و در جواب دومی هم، همین دولت احمدی‌نژاد برای رد ادعا کافیه. یه نکته هم این که اگه تو این دولت اصغر و جیمز با هم دست دادن اصلا مهم نیست. مهم کلیت رابطه‌ی ایران و آمریکاست که تو این دولت به مراتب بدتر از دولت خاتمیه. حالا من برای این معیار به خاتمی، موسوی و کروبی به ترتیب ۸، ۵ و ۷ می‌دم.

۲) بالارفتن ضریب هوشی مدیران اجرایی
هر وقت دولت عوض می‌شه بیشتر مدیرهای اجرایی مملکت که شامل رییس دانشگاه و رییس سازمان آب و غیره هستن هم عوض می‌شن. این که این مدیرها چقدر مدیرهای خوبی باشن تو زندگی روزمره‌ی ما خیلی تاثیر می‌ذاره. برای همین این که با آمدن فلان رییس‌جمهور ضریب هوشی مدیران جدید چقدر بیشتر از مدیرهای قبلیه خب خیلی مهمه. خاتمی، موسوی و کروبی به ترتیب ۸، ۵ و ۷ می‌گیرن.

۳) خصوصی‌سازی
نظر به این که بنده‌ی حقیر در اقتصاد اکید راست می‌زنم، برای من توجه دولت آینده به خصوصی‌سازی، آزادسازی اقتصادی،‌ حذف یارانه‌ها و کوچک‌ کردن دولت خیلی مهمه. بدون وجود یک سری آدم خرپول در ایران جامعه مدنی شکل نمی‌گیره. آزادی اجتماعی و سیاسی با آزادی اقتصادی مثل شیر و شکر آمیخته است. نمره‌ی خاتمی، موسوی و کروبی در این باره‌ به ترتیب ۸، ۴ و ۹ است.

۴) باز کردن فضای سیاسی

این یکی رو باید یک کم توضیح بدم دربارش. ماجرا اینه که در درازمدت خب ما باید یه جامعه‌ی باز داشته باشیم و از این حرف‌ها. الان یه جورایی در دوران گذاریم. خیلی مهمه که در همین دوران گذار بمونیم و دست‌کم عقب نریم. همیشه یه چند تا روزنامه باشن و یکی دو تا حزب مخالف و علنی هم باشن. نباید بذاریم اون بلایی که سر نهضت آزادی اومد و یه جورایی به کلی از صحنه حذف شدن این بار سر اصلاح‌طلبان بیاد. برای همین اگه رییس‌جمهور حالا خیلی نمی‌تونه کاری بکنه لااقل فشار بیاره که همه‌ی منفذها بسته نشه. ایران نباید مثل کره‌ی شمالی یا عراق زمان صدام بشه. نمره‌ی من به خاتمی، موسوی و کروبی برای این که جلوی این کار رو بگیرن ۹، ۶ و ۷ هست.

۵)‌احتمال رای آوردن
خب این هم که معلومه چیه. طبیعتا این پارامتر در بقیه‌ی پارامترها ضرب می‌شه. خاتمی، موسوی و کروبی به ترتیب ۹، ۶ و ۳ می‌گیرن.

حالا برای این که محاسبات کامل بشه به چهار تا پارامتر بالا وزن می‌دم. وزن پارامترهای ۱، ۲، ۳ و ۴ را به ترتیب ۵، ۱۰، ۷ و ۸ می‌دیم. حالا همه‌ی این‌ها رو من گذاشتم تو یه فرم excel که امتیاز هر کدوم از کاندیداها را به شما می‌ده. البته امتیاز کل خاتمی رو باید در نهایت در صفر ضرب کرد.

فعلا که با این فرمول من امتیاز موسوی 3.02 و کروبی 2.24 هست. تا ببینیم گذشت زمان چه بلایی بر سر این ضرایب میاره. این فرم excel رو من به اشتراک گذاشتم و همه باید بتونن ضرایب خودشون رو وارد کنن.

شنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۸

دولت میرحسین،‌ مسوول پیگیری انتقال انرژی الکتریکی در سیم‌های کهنه

این مقاله‌ی سایت کلمه درباره‌ی اصلاح الگوی مصرف خیلی بامزه است. مثلا

«در كشور ما ميزان مصرف شكر بايد حداكثر ۲ ميليون تن در سال باشد ... يكباره واردات شكر شروع شد و در همان سال ۱۳۸۵ كه تنها ۷۰۰ هزار تن شكر احتياج داشتيم ۶ ميليون تن شكر وارد شد و اين واردات همچنان ادامه دارد.»

لابد مردم وقتی دیدن شکر در بازار ۱۰ برابر بیشتر از مقدار نیاز وجود داره، رو خیاراشون به جای نمک، شکر می‌ریختن.

«اگر حاكميت در اصلاح سخت افزاري لوازم مصرفي همچون ماشين لباسشويي ،يخچال ،فريزر ، بخاري ،كولر برنامه ريزي كند و يا با آگاهي نحوه انتقال انرژي الكتريكي را در سيم هاي كهنه و غير استاندارد پيگيري نمايد يقينا روزي به ذهنيتي مي رسد كه تغيير اصول الگوي ساخت و مصرف اين لوازم براي كشور دخل و خرج مي كند.»

دقیقا نگرانی من هم این‌جاست که دولت میرحسین بیاد و نحو‌ه‌ی انتقال انرژی الکتریکی در سیم‌های کهنه رو پیگیری کنه. مقاله‌ی فرشاد مومنی رو هم در باره‌ی اصلاح الگوی مصرف بخونین دقیقا تو همین مایه‌ است. دریغ از یک بار به کار بردن کلمه‌ی «قیمت گذاری».

به قول یک فیلمی، موقعی که خدا بین بنده‌هاش سواد پخش می‌کرده، مشاورهای اقتصادی میرحسین تو صف دماغ واستاده‌ بودن.

پنجشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۸

توالت‌های هوشمند

امروز همکار من از نوآوری ژاپنی‌ها در ساختن توالت صحبت می‌کرد. می‌گفت یه توالت‌هایی هست که همون جا که شما قضای حاجت رو به جا میارید از شما نمونه‌ی ادرار می‌گیره و بعد به شما توصیه‌های بهداشتی-غذایی می‌ده. مثلا می‌گه که شما بهتره کمتر قند بخورید یا بیشتر ویتامین. اگه هم عفونتی باشه هم که خب حتما می‌گه.

بعد با این همکارم حرف می‌زدیم که می‌شه کلی آزمایش‌های دیگه طراحی کرد. مثلا شما می‌تونین این طوری بفهمید که مردم فلان شهر یا روستا تغذیه‌شون چه‌جوریه. یا مثلا اونایی که ساندویچ مک‌دونالد می‌خورن را مقایسه کنید با اونایی که کنتاکی می‌خورن!

جمعه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۸

باز هم میرحسین

دارم فکر می‌کنم که اگه از آخر فقط موسوی و احمدی‌نژاد موندن، به احمدی‌نژاد رای بدم. احمدی‌نژاد ماکزیمم چهار سال دیگه می‌تونه به مملکت گند بزنه، موسوی هشت سال.

فرازهایی از صحبت‌های میرحسین در دیدار با اعضای ستاد انتخاباتی:

«این ستاد اجرایی نیست ، بلکه دفتری گشوده بر امکانات است که جنبه هدایتی و نظارتی دارد.
وی با اشاره به خاطره ای از دوران نخست وزیری خود، گفت: در دوران نخست وزیری آقایی از کارمندان دولت در خوزستان بود که گزارش‌هایی برای من می‌فرستاد. این گزارش ها از گزارش های استانداری قوی‌تر بودند. ایشان بعد از بیست سال دوباره با من تماس گرفته و گفته‌است که احساس وظیفه‌نموده و می‌خواهد مطالبی را منتقل کند . فرد دیگری گزارشی از موضوع جوانان برای بنده و دیگر دوستان فرستاده که به اندازه کار گروهی قوی ارزش دارد. این آقا انتظاری هم نداشت .»

چهارشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۷

بازگشت به ایران، فرصت‌ها و تهدیدها

ساعت پنج بعدازظهر امروز دکتر ایمان افتخاری (یا همون ایمان خودمون)‌ در دانشگاه تورنتو درباره‌ی تجربیات خودش از برگشتن به ایران صحبت می‌کنه. عنوان سخنرانی که انشاا... به جلسه‌ی بحث تبدیل می‌شه هست :«بازگشت به ایران، فرصت‌ها و تهدیدها». اطلاعات بیشتر هم در این پایین. برگزارکنده‌ی برنامه هم کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو هست. برنامه‌ی مشابهی هم در واترلو روز جمعه برگزار می‌شه.

Returning to Iran, Opportunities and Challenges

IAUT is pleased to organize a debate on “Returning to Iran, Opportunities and Challenges” with a Presentation by Dr. Eaman Eftekhari vice-head of School of Mathematics, Institute for Theoretical Physics and Mathematics (IPM), Tehran.

In his presentation, Dr. Eftekhari will speak about his experiences as a researcher after returning to Iran. He will discuss some of the opportunities and challenges that a university graduate may face if he or she decides to return to Iran after completing his/her degree. Dr. Eftekhari will also describe some of the programs that currently exist to facilitate the scientific exchanges between researchers inside and outside Iran. His talk will be followed by discussion among the audience.

Dr. Efekhari is currently the vice-head of the school of Mathematics at the Institute of Theoretical Physics and Mathematics (IPM) in Tehran. He obtained his PhD in Mathematics at Princeton University in 2004 which was followed by a post-doctoral fellowship at Harvard University till 2007. He then returned to Iran and joined IPM as a senior post-doctoral research fellow. Dr. Eftekhari is also a Sharif University alumni and the recipient of two Gold medals in International Mathematics Olympiad in 1995 and 1996.

What: Returning to Iran, Opportunities and Challenges

When: Wednesday, March 18th, 5-7 pm
Where: Room 4422, OISE Building 252 Boor St. W, map


شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۷

سخنرانی موسوی در نازی‌آباد

اول یه مقدمه بگم اونم این که نگاهِ بنده به انتخابات در پیش رو برنده شدنِ هرکس جز احمدی‌نژاده. قالیباف که روی شاخشه، اگه لازم باشه من به پورمحمدی هم رای می‌دم که احمدی‌نژاد رای نیاره.

دوم این که موسوی داره میاد قدمش روی چشم. مشکل من اون نوع اومدن موسویه که هدفش منصرف کردن خاتمی باشه. وگرنه اگه خاتمی باشه، موسوی هم بیاد چه بهتر. رای‌های موسوی بویژه با این راهی که موسوی در پیش گرفته،‌ فقط از رای‌های احمدی‌نژاد کم می‌کنه.

یک نکته هم فقط از باب پرکردن صفحات وبلاگ. اونایی که می‌گن موسوی عوض شده امیدوارم دیگه با خوندن وب‌سایت کلمه و این سخنرانی اخیر موسوی در جمع مردم نازی‌آباد به این نتیجه رسیده باشن که موسوی اگه تغییری کرده باشه به عقب بوده و نه به جلو. فقط خدا رو شکر موسوی سیستم بخور بخور نداره وگرنه سیاست‌های اقتصادیش به مراتب می‌تونه بدتر از احمدی‌نژاد هم باشه. باز احمدی‌نژاد این سال آخری فهمید که باید سوبسیدها رو حذف کنه. شما فقط سخنان موسوی رو بخونین. یه جا گفته «امام دنبال این نبود که جامعه را کالایی کند.» یا مثلا «اسلام ناب محمدی نمی تواند سازمان برنامه و بودجه را منحل کند» از همه جالبترش اونجاست که موسوی می‌گه «ما با مرفهینی مخالف هستیم ... و با خودروهای چند میلیونی یک حالت سرکوبی را در قشرهای پایین جامعه ایجاد می کند.» خلاصه خودروی تجملاتی برای میرحسین چندمیلیونه:)

سه‌شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۷

پیشنهاد برای بازنگری قانون اساسی

اگه خاتمی بکشه کنار و کروبی و میرحسین در برابر اون یکی دیگه بمونن، من یکی که به شیخ رای می‌دم.

پیشنهاد می‌کنم اگه یه زمانی قرار شد قانون اساسی بازنگری بشه، علاوه بر خیلی تغییرات دیگه، شرط «بچه بازی در نیاوردن» رو هم به شرایط کاندیداهای ریاست‌جمهوری اضافه کنن.

پنجشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۷

ریاضیاتِ رقابتِ انتخاباتی

کشفِ امروز بنده هم این که رقابت‌های انتخاباتی خاصیت جابجایی نداره. کروبی رقیب اصلی‌اش خاتمیه ولی خاتمی رقیب اصلی‌اش کروبی نیست.

به نظرتون رقابت، خاصیت تعدی داره یا نه؟

چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۷

در ستایش خاتمی

باز خدا پدر و مادر خاتمی رو بیامرزه که دست‌کم اون یک سال اول رییس‌جمهوریش در مقابل محافظه‌کارها ایستاد و آدم‌های خوبی رو هم سر کار گذاشت. این اوباما که هنوز یه ماه نیومده با این کسایی که برای سیاست خارجی انتخاب کرده، همه رو نومید کرده.

یکشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۷

Speech Writing 101

بدین وسیله پیشنهادهای زیر به آقای خاتمی (بویژه سخنرانی‌نویس ایشان) ارایه می‌شود:

خاتمی ازبه کار بردن یک سری کلمات و اصطلاحات در سخنرانی‌هایش دوری کند. این کلمات در میان مردم تداعی‌کننده‌ی خاتمی ِ حرافی است که به جای کارکردن فقط حرف می‌زند. نمونه‌های این کلمات «مردم‌سالاریِ دینی»، «کرامتِ انسانی»، «گفتمانِ انقلاب» و « آرمان» است.

خاتمی در جملاتش همیشه از فعل‌های معلوم به جای مجهول استفاده کند. مثلا بگوید «من به شما نان می‌دهم» تا این که بگوید «انسان برای زندگی به نان احتیاج دارد»، یا این که «من می‌روم» به جای «رییس‌جمهور باید برود». به طور مشخص خاتمی اسم ِ احمدی‌نژاد را به کار ببرد. بگوید «احمدی‌نژاد این کار را کرد یا نکرد.» تا این که بگوید «این کارها می‌شود یا نمی‌شود.»

خاتمی اهداف واضح و مشخصی را اعلام کند. مثلا بگوید که تورم را به زیر ۱۰ درصد کاهش می‌دهد. می‌تواند بگوید که در زمان خودش در این کار تا حدی موفق بود و احمدی‌نژاد هم با این همه درآمد نفت تورم را به ۲۵ درصد رساند. تورم و مقدار آن برای اکثر مردم واژه‌های معنی‌دار و قابل فهمی است.

سه‌شنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۷

سی‌سالگی انقلاب با برکت باد

من سر ِ کارم یه رییس دارم که حدود ۳۰ سال پیش از دانشگاه پنسیلوانیا دکترا گرفته. از اون‌جا که اون زمان دانش‌جوهایِ ایرانیِ زیادی در آمریکا درس می‌خوندن (چنان‌چه دانید به مراتب بیشتر از الان)، رییس ِ من هم کلی دوستِ ایرانی از اون موقع داره. صد البته چون اون موقع ۳۰ سال پیش بوده، رییس ِ من خیلی خوب انقلاب ایران و فعالیت‌هایِ سیاسیِ دوستان ایرانیش رو به یاد میاره و برای من هم گاهی تعریف می‌کنه. یه بار که داشت برای من از اون روزها حرف می‌زد، با یه لحن معصومانه‌ای گفت کاشکی شاه‌تون یه خرده به مردمتون آزادی‌های بیشتری می‌داد و خلاصه کارهایی می‌کرد که انقلاب نمی‌شد.

نظر من رو بخواین حالا که شده. خوب یا بد. دیگه کاریش نمی‌شه کرد. ایشاا... هم که دیگه تکرار نمی‌شه. اینم که به نظر من دنبال مقصر بگردیم هیچ فایده‌ای نداره. یعنی خوب بگردیم می‌بینیم همه مقصرن. مقصر هم لزوما نه. همه شریکن. شریک در وضعیتی که در اون به سر می‌برین. خودمون این وضعیت رو به بار آوردین و خودمون هم داریم نتایجش رو می‌بینیم. زندگیه دیگه.

دوشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۷

انتخاب خاتمی

خاتمی یا هر اصلاح‌طلب دیگه‌ای که ان‌شاا... رییس‌جمهور شد، دو راه پیش رو داره:

ا) اولویت رو بذاره روی مسایل اقتصادی و فعلا بی‌خیال آزادی مطبوعات و توسعه‌ی سیاسی بشه.
۲) محکم از آزادی مطبوعات و حقوق سیاسی مردم دفاع کنه و کوتاه نیاد.

این دو تا راه دو تا راه متضاد هستند. هر کدوم از این دو راه هم چند میلیون و بیشتر طرفدار داره. خاتمی بنده خدا بین این دو راه گیر کرده بود و از طرف طرفداراش به هر دو طرف کشیده می‌شد. دست آخر خاتمی سعی کرد اون وسط بمونه که نتیجه‌اش این شد که هر دو دسته از خاتمی اکیدا شاکی شدن. رییس‌جمهور آینده اگه یه تصمیم جدی بگیره، یکی از این دو راه را انتخاب کنه و بی‌خیال طرفداران یک گروه بشه کار درستی کرده. برای من هنوز هم چندان معلوم نیست کدوم یکی از این دو راه بهتره.

جمعه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۷

خاتمی، کروبی، قالیباف؟

این سوال که از بین خاتمی، کروبی، قالیباف یا حتی ولایتی از کدوم یک باید در این انتخابات حمایت کرد به نظرم سوال غیرقابل جواب‌دادنیه. چرا؟

ما تو فیزیک وقتی دو تا کمیت رو مقایسه می‌کنیم برامون خطای اون دو تا کمیت هم علاوه بر مقدار مطلقشون (یا میانگین) مهمه. اگه خطای کمیت‌ها از اختلافِ مقدار مطلقشون بیشتر باشه گفتن این که کدوم کمیت مقدارش بیشتره بی‌معنیه. به نظرم برای این سه نامزد انتخاباتی هم تا حدی این حرف درسته. اون قدر اتفاقات عجیب غریب و غیرقابل پیش‌بینی می‌تونه بیفته و اون قدر بهتر بودن یکی از این نامزدها بستگی به این شرایط داره، این که آدم بتونه از الان بگه حتما این یکی از اون یکی بهتره، دست‌کم از نظر ما فیزیک‌خونده‌ها، حرف بی‌معنی‌ایه.

چهارشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۷

جملات قصار درباره‌ی کروبی

جمهوری اسلامی یه رییس‌جمهوری به کروبی بدهکاره. 

کروبی نقطه‌ی مثبتش نقطه‌ی منفی‌اش هم هست. 

کروبی همه‌ی خوبی‌های یه رییس‌جمهور رو داره به جز امکان رای آوردن.

دوشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۷

بخش خصوصی ِ فهیم ما

خبرگزاری‌ها نوشته‌اند: « نمايندگان بخش خصوصي با ارسال نامه‌اي به رئيس محترم مجلس درباره نقدي كردن يارانه‌ها اعلام خطر فرموده و نسبت به اشاعه فرهنگ مصرفي، ...هشدار داده‌اند.»

لابد بخش خصوصی ِ ما اجناس غیرقابل مصرف تولید می‌کنن که از اشاعه‌ی فرهنگ مصرفی در میان مردم اینقدر نگرانن.

سه‌شنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۷

شباهت تفسیر المیزان با سی‌ان‌ان

می‌دونین شباهت تفسیر المیزان با سی‌ان‌ان چیه؟ تفسیر المیزان برمی‌داره برای یه آیه‌ی قرآن ۵۰ صفحه تفسیر می‌نویسه، سی‌ان‌ان هم بر می‌داره برای یه جمله‌ای که اوباما گفته پنج تا کارشناس میاره که ده ساعت بحث کنن.

پنجشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۷

کلمه‌های میرحسین!

وا... بنده تا الان نظر چندان منفی‌ای نسبت به میرحسین موسوی نداشتم. دلیلم هم این بود که اگه میرحسین بیاد به هر حال مجبور می‌شه تو تیمش همین مشارکتی‌ها و اعتمادملی‌ها رو بیاره. ولی یک کم که این سایت «کلمه» رو خوندم به این نتیجه رسیدم که این طوری نیست و ماشاا... آدم‌های شوت فقط در بین رفقای احمدی‌نژاد نیستند. خدا وکیلی این جمله‌ها رو که از بین مقاله‌های این سایت برداشتم بخونید.

«آیا اختصاص یارانه‌ها در گذشته بی‌هدف بود که اکنون آن را هدفمند کردن یارانه ها نامیدیم؟ آیا همه دولت ها، تصمیم گیرندگان اجرایی، سیاستگزاران، نمایندگان مجالس ادوار، مسئولان مختلف، سالیان سال، کار «بدون هدف» انجام می داده اند؟»

«نشست توحید و تعاون، سیاسی و انتخاباتی نیست و برای معرفی و تبیین متن " الگوی زیست مسلمانی " برگزار می شود.»

به یاری خداوند از میان خاتمی و میرحسین فقط خاتمی نامزد بشود.

چهارشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۷

کابینه‌ی آینده

نه که خیلی به پیشنهادهای من توجه می‌شه، ولی خب پیشنهاد اساسی من درباره‌ی چگونگی حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات اینه.

خاتمی بشه رییس‌جمهور و وزارت‌خانه‌های سیاسی کشور رو بده دست اعتماد ملی و چپ سنتی. مثلا کروبی بشه وزیر کشور و میرحسین موسوی بشه وزیر ارشاد. اقتصاد و بانک مرکزی که راسته‌ی کار کارگزارانه. وزارت‌خانه‌های آب و برق و گاز هم بره دست مشارکت. امور خارجه هم یکی بشه مثل ولایتی که محبوب رهبری باشه چه بسا با آمریکایی‌ها این دفعه کنار بیایم. از قبل انتخابات هم به نظرم باید این ترکیب اعلام بشه.

راستی معاون اول هم که فقط بیژن زنگنه.