دوشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۵

باز هم کتابخانه

یک توضیح درباره‌ی این ماجرای کتابخانه به‌ویژه به یه عده که فکر کردن من دارم دوباره چرخ رو اختراع می‌کنم!

- هیچ کدام از این ایده‌هایی که صاحبانش رو میلیونر می‌کنه ایده‌های خارق‌العاده‌ای نیستن و احتمالا به ذهن خیلی‌های دیگه هم رسیده و از همه مهمتر اجرا هم شده. مثلا این یوتیوب آخه چی داره که ۱.۶ میلیارد دلار به فروش می‌ره. ایده‌ی جدیدیه که نیست. تکنولوژی عجیب غریبیه که نیست. تنها وب‌سایتیه که این کار رو می‌کنه که نیست. ولی این یوتیوب سیستمش رو این قدر راحت می‌کنه که شما در دو ثانیه می‌تونی ویدئو را خیلی کم حجم بذاری اونجا و بعد خودت اون رو در وب‌سایتت بدون هیچ برنامه‌ی جدایی نشون بدی. همین یکی دو نکته‌ی به ظاهر ساده باعث میشه که یوتیوب این قدر طرفدار پیدا کنه. نکته‌ی مهم اینه که خیلی‌ از این ایده‌ها در مرحله‌ی اجرا به همین یه سری نکات به ظاهر ساده ولی مهم اهمیت نمی‌دهند و برای همین کارشون نمی‌گیره و اون وقت فکر می‌کنن اشکال از ایده است! مثلا این نمونه‌های کتابخانه‌هایی که در شهرهای دیگر اجرا شده کدومش موفق بوده؟ ایشاالله که بوده باشه ولی من این طور متوجه نشدم.

حالا این نکات به ظاهر ساده درباره‌ی ایده‌ی کتابخانه چیه:

۱) خیلی‌ها کتاب‌هاشون براشون ارزشمنده و می‌خواهند با خیال راحت هر موقع خواستند کتابشون را به یکی امانت ندهند و مشکلی هم پیش نیاید. اون وقت افراد با خیال راحت اسم همه‌ی کتاب‌های کتابخانه‌یشان را به سیستم اضافه می‌کنند. راه‌حل تکنیکی ماجرا هم اینه که اسم دارندگان کتاب نباید معلوم باشه. اگر کسی کتابی را خواست رو اسم کتاب کلیک می‌کنه و بعد یه ایمیل از طرف وب‌سایت میره به دارنده‌ی کتاب که فلانی می‌خواد کتاب تو رو امانت بگیره. تو بهش امانت می‌دی یا نه. و دارنده‌ی کتاب چون اسمش معلوم نیست راحت اگه نخواست می‌تونه بگه نه. حالا اگه بشه به افراد امتیاز هم داد اون وقت دارنده‌ی کتاب از روی امتیاز امانت گیرنده می‌تونه تصمیم بهتری بگیره.
۲) نکته‌ی دوم این که افراد برای اضافه‌کردن کتاب‌هاشون به این کتابخانه انگیزه می‌خوان. وگرنه ملت مفت‌خوری می‌‌کنن و فقط امانت گیرنده می‌شن و کتابی برای امانت وجود نخواهد داشت. این جاست که سیستم امتیاز دهی فوق‌العاده مهم میشه و آدم‌ها برای کتاب‌ امانت گرفتن نیاز به یه حداقل امتیازی دارند که از طریق اشتراک گذاشتن کتاب و امانت دادن کسب می‌کنند. میشه هر وقت هم کسی کتابی رو که داشت امانت نداد یه امتیاز منفی کمی بگیره. برای تشویق بیشتر با کتاب‌فروشی‌ها شاید بشه قرارداد بست و به افراد به ازای هر فلان قدر امتیاز یک کوپن تخفیف کتاب داد و از این کارها.

شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۵

یعنی ممکنه؟

در جلسات بحث و سخنرانی ایرانی‌ها در تورنتو، بعضی وقت‌ها دو سه تا آدم نسبتا مسن هم می‌آیند که بنده خداها بدجوری تو آفسایدن و پرت‌وپلا می‌گن.

گاهی با خودم می‌گم، ای خدا، یعنی ممکنه یه روز هم برسه که من مثل اونا بشم و بقیه‌ درباره‌ی من این طوری فکر کنن؟

پنجشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۵

کتابخانه‌ی حقیقی به روش مجازی

لامصب همین جور ایده است که از ما بیرون می‌تراود اما دریغ از Implement کردن یا به قول خودمون به منصه‌ی ظهور رساندن!

ایده: درست کردن کتابخانه‌ی حقیقی به روش مجازی!
هدف: ایرانی‌های یک شهر یا دانشگاه در خارج از ایران بتوانند همان چهار پنج تا کتابی را که با خودشان از ایران آورده‌اند به همدیگر قرض بدهند. باشد که اندکی سطح مطالعه‌شان فزونی گردد.
روش به طور خیلی خلاصه: یک وب‌سایت درست می‌کنیم. هرکس چند تا از کتاب‌هایی که می‌تواند به دیگران امانت دهد را در این وب‌سایت وارد می‌کند. هر کس خواست لیست کتاب‌ها را نگاه می‌کند و اگر خواست کتابی را امانت بگیرد با صاحب کتاب تماس می‌گیرد و قرار می‌گذارند.
نکات ضروری:
۱) آدم‌ها دو شناسه‌ی کاربری دارند. یکی حقیقی که مال امانت گرفتن کتاب است. یکی مجازی که مال امانت دادن کتاب است. این طوری شما بدون این که به کسی بربخورد می‌توانید کتابتان را به کسی که فکر می‌کنید کتابتان را خراب می‌کند ندهید. یک خورده سیستم این جا باگ داره البته.
۲) آدم‌ها یک امتیاز دارند که تابعی است از این که چند کتاب را به اشتراک گذاشته‌اند، چند تا کتاب را به موقع پس دادند و امانت دهنده چقدر از او راضی بوده و از این چیزها. بسته به این امتیاز توانایی امانت گرفتن کتاب خواهند داشت.

حق هر گونه بهره‌برداری اقتصادی از این ایده اکیدا با بنده است.

سه‌شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۵

گردهمایی شریفی‌ها در دانشگاه تورنتو + ویکی برای دانش‌جویان تازه‌وارد


دو تا اطلاع‌رسانی برای هم‌ولایتی‌های عزیز (منظور از ولایت در این جا تورنتوست)

اول این که چهارشنبه عصر در دانشگاه تورنتو گردهمایی فارغ‌التحصیل‌های شریف است. اگر شریف درس خوانده‌اید (یا حتی نخوانده‌اید) ساعت ۶ بعدازظهر بیایید International Student Center دانشگاه تورنتو و بقیه‌ی دوستان را ببینید. برآورد این است که یه ۵۰ نفری می‌آیند. شما هم بیایید که بشویم ۵۱‌ی.

دوم این که من و دوست عزیز حنیف مدتی است یک ویکی (از نوع ویکی‌بوک) درست کرده‌ایم برای راهنمایی دانش‌جویانی که به تازگی تورنتو می‌آیند. ایده این است که به دانشگاه‌های دیگر هم گسترش پیدا کند. خلاصه همه‌ی اطلاعاتی که یک تازه‌وارد نیاز دارد را می‌خواهیم جمع کنیم. ساختار هم که ویکی و مبتنی بر عقل جمعی است. خلاصه شما هم اگر می‌توانید کمک کنید عالی می‌شود. بروید در وب‌سایت و شروع کنید به نوشتن مطالب جدید و یا ویرایش مطالب قبلی. این که گواهی‌نامه چطوری بگیریم، کدام رستوران نزدیک دانشگاه خوب است و از این چیزها. بسم‌الله.

شنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۵

گل کجای زندگی شما را پر می‌کند؟

بیکاری بدجور به مسوولان مركزمطالعات و تحقيقات رسانه‌ای روزنامه همشهری فشار آورده است. رفته‌اند از مردم درباره‌ی «گل» نظرسنجی تلفنی کرده‌اند. این که گل کجای زندگی افراد را پر می‌کند. سوال‌هایی هم که از مردم پرسیده‌اند از این قبیل‌ ِ : بیشترین گلی که دوست دارند، آیا گل در منزل نگهداری می‌کنند و ...

برای دوستان عزیز در مركزمطالعات و تحقيقات رسانه‌ای روزنامه همشهری آرزوی موفقیت می‌کنم و ضمنا جایزه‌ی ویژه‌ی خلاقیت در طرح سوال را هم از همین‌جا تقدیمشان می‌کنم.

پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۵

انقراض کراوات

این صبحی یه جا رفته بودم صبحانه که فقط دو نفر کراوات نزده بودن. یکی خودم، یکی دیگه هم سخنران! وجه مشترکمون هم این بود که تنها ایرانی‌های جمع بودیم!

ولی جدای از این برنامه کلا به نظر میاد کراوات داره منسوخ میشه. این تازگی دو جا رفتم مصاحبه و کراوات نزدم و هر دو جا هم خوشبختانه حدسم درست بود و کراوات نمی‌خواست. آخه چه کاریه آدم برای خودش مشکل تنفسی ایجاد کنه!

چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۵

سیمرغ بلورین بی‌کفایتی، تقدیم به ایسنا و کارکنانش!

ماجرا اینه که تیم فوتبال ایران با تیم کره‌ی جنوبی بازی کرده. اول میریم در صفحه‌ی اول ایسنا و هیچ خبری درباره‌ی نتیجه‌ی این بازی نیست. گو این که موضوع مهمی نیست! حالا این رو بی‌خیال می‌شیم. می‌ریم به صفحه‌ی ورزشی. پنجاه تا خبر به صورت فله‌ای ریخته اونجا. از مصاحبه با ماساژور تیم تا تحلیل بازی تک نک بازیکنان. اما دریغ از یک جمله که از آخر این بازی چند چند شد!

انگاری دو تا بقال شده باشن خبرنگار ایسنا.

یکشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۵

انتخابات شوراها و عبور از بحث تحریم

داریم به یک انتخابات نزدیک می‌شیم و دوباره بحث تحریم یا رای دادن شروع شده. نظر بنده را بخواین این دفعه را بی‌خیال بحث کردن درباره‌ی تحریم بشیم. به اندازه‌ی کافی صحبت شده و هر کی اهل رای دادن باشه رای می‌ده و بقیه هم انصافا به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شن. کسی که اتفاقات یکی دو سال اخیر رو دیده و هنوز داره فکر می‌کنه رای بده یا نده، یک کم زیادی آدم اهل فکریه و فقط داره انرژی امثال مایی که به فکر رای آوردن یک عده‌ی خاصی هستیم را بی‌خودی می‌گیرند. موقعشه به قول علما از این بحث قدیمی تحریم عبور کنیم!

اصلا بحث این نیست که نباید گفت‌وگو کرد و از این حرف‌ها. ما چاکر هر چی گفت‌وگوه هستیم. فقط هی تکرار مکررات نکنیم. و ضمنا حواسمون باشه که زمان و انرژی دو تا کمیت متناهیه. بریم با اونایی گفت‌وگو کنیم که ممکنه به یکی دیگه رای بدن.

شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۵

بی‌سوادی که حد و مرز نداره!

یک کسی برداشته یک فیلم تبلیغاتی در مورد شهر تبریز که توسط سازمان ایرانگردی و جهانگردی تهیه شده را در قسمت ویدئوهای گوگل upload کرده. بنا به روحیاتش که فعلا مهم نیست کنارش در توضیحات فیلم نوشته :
«This video shows Tabriz, a city in Southern Azerbaijan, currently in the territory of Iran.»

حالا ایسنا خبر تهیه کرده با عنوان «گوگل شهر تبريز را متعلق به جمهوري آذربايجان خواند!!» و بعد رفته با خیلی شخصیت‌های مهم مملکت در این باره صحبت کرده و از قول اون‌ها نوشته

نصرالله جهانگرد، دبير پيشين شوراي عالي اطلاع‌رسانی: «حريم منافع ملی و دينی جوامع ـ بايد ـ در فضاي ديجيتال حفظ شود.»

رييس دانشكده‌ی علوم اجتماعي و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي:« بطلان ادعای سايت اينترنتي گوگل به‌قدری روشن است كه نيازي به پاسخگويي ندارد؛ مگر مي‌شود، به آسانی تاريخ و جغرافيای مملكتی را تحريف كرد؟»

نماينده‌ي مردم اردبيل مطلب سايت گوگل را مبني بر اين‌كه شهر تبريز به جمهوري آذربايجان متعلق
است، كذب، غيرمعقول و غيركارشناسي دانست.

معاون وزير ارتباطات و فن‌آوري اطلاعات: «تمام ‌كاربران ايراني اعتراض خود را به مديريت گوگل منعكس كنند»

رييس كميته‌ي IT شوراي شهر تهران:«جامعه‌ي IT كشور اعتراض خود را اعلام كند.»

جمعه، آبان ۱۹، ۱۳۸۵

...

جایزه‌ی ویژه‌ی صبر و بردباری تقدیم میشه به برادر مکتبی نیک‌آهنگ کوثر برای یک عمر زور زدن در فحش ندادن به حسین.

پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۵

یک کم تحلیل ریاضی

فکر می‌کنم حاصل‌ضرب احتمال حمله به ایران و احتمال تحریم ایران ثابت باشه. با اوومدن دموکرات‌ها احتمال حمله‌ به ایران خیلی کم شده ولی خب احتمال تحریم زیاد. مستحضرید که همه‌ی تحریم‌های ایران کار رییس‌جمهور عزیز بیل کلینتون.

سه‌شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۵

جایزه‌ی پسادویچه‌ای

جایزه‌ی دویچه را هر کی گرفت گرفت، ولی پیش‌نهاد می‌کنم یک جایزه به نام جایزه‌ی ویژه‌ی هیجان‌‌سازی در مسابقه‌ی دویچه هم بگذاریم و بدیمش به حسین درخشان به خاطر یک عمر فعالیت تبلیغی ترویجی در این راه. من نمی‌فهمم چطور یک نفر ممکنه روش بشه یادداشت‌های حسین رو بخونه و در رای‌گیری شرکت نکنه.

جایزه‌ی ویژه‌ی گیرکردن در موضوع مسابقه‌ی دویچه هم تقدیم میشه به برادر نیک‌آهنگ بابت فرورفتن بیش از اندازه در آن.

چهارشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۵

چرا ایران بمب اتم لازم نداره!

این انتقاد رو حضوری هم به حسین گفتم. ولی چون حس می‌کنم که حسین اصلا نمی‌فهمه داره چه کار می‌کنه و از طرفی بقیه‌ی ملت هم سرشون با مسابقه‌ی دویچه مویچه گرمه، این جا می‌نویسمش. راستش بنده یکی دو هفته پیش به بدبختی خودم را بیدار نگه داشتم و مصاحبه‌ی حسین با CBC رو نگاه کردم.

سرتون رو به‌ درد نیارم. من در حیرتم که این حسین که - به درستی- با هر نوع براندازی از نوع نرم و سخت و الخ مخالفت می‌کند و باز هم -به درستی- از گنجی و تحکیم و الخ انتقاد می‌کنه که سیاست‌هایشان عملا به نفع آمریکای جهان‌خواره، بعد خودش می‌آد در یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی کانادا می‌گه «ایران باید بمب اتم بسازه». آخه برادر من، عوام ِ کانادایی وقتی می‌بینه که یه ایرانی اونم تازه از نوع شبه‌اپوزیسیونش درمیاد میگه ایران بمب اتم می‌خواد خب به این نتیجه می‌رسه که حتما مسوولان ایرانی که به مراتب از حسین کله‌خرترند دارن واقعا بمب می‌سازن. اون وقت میگه پس دم آمریکا گرم اگه بریزه و این دولت رو ساقط کنه. یعنی این حرف که ایران بمب اتم لازم داره دقیقا در راستای همون پروپاگاندای آمریکا و اسراییله که میگن ایران خیلی خطرناکه و باید بهش حمله کرد. ممنون حسین عزیز بابت این تئوری‌هات.

یک نکته‌ی مهم اینه که روزنامه و شوی تلویزیونی مجله‌ی علمی نیست که آدم توش تئوری بده. برای همین هم آدم باید بیش از قبل حواسش باشه که چی داره می‌گه. هر حرفی که آدم می‌زنه هزار تا تبعات داره و اصلا مهم نیست که درسته یا غلطه. اصلا نظر حسین صددرصد درست ولی وقتی گفتنش عملا تنها کمک می‌کنه که افکار عمومی برای حمله به ایران توجیه بشه چرا باید این حرف زده بشه. یک کم احساس مسوولیت هم خوب چیزیه والله. حرف جنجالی زدن کِیف داره می‌دونم. ولی یه چیزهای مهم‌تری هم هست.

حسین تو همون گفت‌وگو یه جا گفت « الان زمانیه که منافع ایران و حکومت جمهوری اسلامی - در داشتن بمب اتم- بر هم منطبق شده.» نظر من رو بخواین منافع حسین و رامزفلد هم همین‌طور.