سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۱

اين روزها در حالي بيست و دومين سالگرد آغاز جنگ ايران و عراق را مي گذرانيم که هنوز هيچ کدام از ناگفته هاي جنگ براي مردم بازگو نشده است. از ميان رازداران آن زمان احمد خميني با کوله باري از خاطرات درگذشته است. کتاب خاطرات هاشمي رفسنجاني هم چيزي بيش از خريدهاي عفت و مدرسه رفتن بچه ها ندارد. شايد تنها بتوان از کسي چون ميرحسين موسوي انتظار داشت روزي دست به قلم شود و از آن روزها بنويسد. .

يادم مي آيد سال اول دانشگاه که بودم يک روز يکي از بچه هاي بسيج دانشگاه در خوابگاه آمده بود به اتاق ما. با خودش نوار صحبتهاي هاشمي در جلسه غير علني مجلس در زمان پذيرش قطعنامه 598 را آورده بود. هاشمي نامه امام خميني را خواند و بعد هم خودش صحبت کرد. امام در آن زمان دو نامه مي نويسد يکي خطاب به مردم که از تلويزيون پخش شد و ديگري نامه به مسوولين که هنوزهم منتشر نشده است و آن روز هاشمي مي خواند.

در حرفهاي آن روز هاشمي دو نکته بود که براي من خيلي جالب بود. هاشمي در توجيه پذيرش آتش بس مي گفت که به دليل استفاده فراوان عراق از بمب شيميايي براي ايران امکان پيروزي درجنگ هرگز وجود ندارد و بعد ادامه مي دهد که شايد بعضي از نمايندگان بگويند که حال که عراق شيميايي استفاده مي کند چرا ما نکنيم! هاشمي گفت که تکنولوژي ما به اندازه عراق پيشرفته نيست و شيميايي هايي که ما مي سازيم اصلا با مشابه عراقي قابل مقايسه نيست!

طولاني شد. نکته بعدي فردا!