اگر منازعات سياسي کنوني را کنار بگذاريم و به کليت جمهوري اسلامي نگاهي بيندازيم يک نوع عملگرايي مي بينيم که بويژه در زمان رهبري آيت الله خميني جلوه بيشتري داشت. در اين عملگرايي بسياري از اصول در شرايط خاص و به خاطر منافع ملي –يا هر دليل ديگر که شما دوست داريد!- ناديده گرفته مي شوند که نمونه هاي آن را در پايان يافتن جنگ، برقراري روابط با عربستان و حتي ايجاد نهادي چون مجمع تشخيص مصلحت نظام مي بينيم. فارغ از تمام انتقاداتي که به اين نهاد مي شود آيا اصل ايده تشکيلش آن هم از سوي حاکميتي که داعيه دخالت دين در تمام شوون زندگي را دارد ارزشمند نيست؟ مگر نه اين که اين نهاد قرار است "مصلحت" را به "شرع" ترجيح دهد؟ آيا اين خود يک حرکت به سوي عرفي کردن حکومت نيست؟
آيا همين عملگرايي خود نمي تواند آغازي براي طرحهاي عفاف و … باشد؟ وقتي از بانک و دانشگاه تا آسانسور و عروسک را مي توان اسلامي کرد فحشا که جاي خود دارد!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 comments:
ارسال یک نظر