یکشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۱

تا قبل از اين که بوش در انتخابات آمريکا بتواند ال گور را پشت سر بگذارد خيلي ها بر اين باور بودند که پيروزي جمهوريخواهان بر دموکراتها به سود منافع ايران خواهد بود. از يک سو پيوند جمهوريخواهان با شرکت هاي بزرگ نفتي اين اميد را داده بود که تحريم نفتي که زماني کلينتون آن را امضا کرده بود لغو شود. يهودي بودن معاون ال گور هم دليل ديگري بود که چرا رييس جمهوري با معاونت ديگ چني براي ايران بهتر خواهد بود.

بوش که انتخابات را برد هيچ کدام از آن چه خيلي ها تصور مي کردند محقق نشد که هيچ، روابط تيره تر شد. ايران محور شرارت خوانده شد و نه تنها تحريم ها برداشته نشد که هم چنان آمريکا با پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني مخالفت مي کند. شايد اگر 11 سپتامبري اتفاق نمي افتاد اکنون روابط ايران و آمريکا به اين تيرگي نبود. مشکلات داخلي ايران هم آن قدرزياد است که فرصتي براي حکومتيان نيست که فرصتهاي از دست رفته را دريابند. از طرف ديگر اکنون هم اصلاح طلبان به جاي اين که از شرايط حاضر بتوانند استفاده کنند و محافظه کاران را به عقب برانند، بايد به سخنان اخير بوش بپردازند و خود را از آن منزه کنند.

به نظر مي آيد معضل سياست خارجي ايران، چون بسياري از مسايل ديگر ايران هيچ راه حل جداگانه اي ندارد. تا هنگامي که راي مردم در ايران حاکم نگردد حال کسي چون محمد جواد ظريف هم براي لابي کردن با آمريکاييها به نيويورک برود دردي را دوا نخواهد کرد.