ترديدي نيست که اگر قرار باشد اصلاح طلبان از حاکميت خارج شوند به همراهي شخص خاتمي نياز دارند. در اين صورت اگر طرفداران اين نظريه بر اين باورند که مي توان خاتمي را مجاب به استعفا کرد، بايد اين سوال را پرسيد که چرا از او نخواست که ابتدا خيلي کارهاي ديگر که به مراتب کم هزينه تر است را انجام دهد؟
وقتي خاتمي حتي از يک گفت و گوي بي پرده با مردم اجتناب مي ورزد چگونه مي توان از او انتظار داشت که اصلاح طلبان را در خروج از حاکميت همراهي کند؟
استعفاي خاتمي از وزارت ارشاد هيچ سنخيتي با موضوع خروج از حاکميت ندارد. خاتمي به لحاظ ويژگي هاي شخصي انسان بسيار محتاطي است که از هرگونه تنش و بحران دوري مي جويد. استعفاي خاتمي از وزارت هم در آن زمان دقيقا در همين راستا بود. حال آن که هدف از خروج از حاکميت اتفاقا برعکس و در جهت بحراني کردن اوضاع است.
بحث هرگز نااميد شدن از خاتمي نيست. خاتمي در دوره اي شجاعانه به صحنه آمد و خدمتهاي فراواني به کشور کرد که نام او را جاودان خواهد کرد. اما به هر حال به گمان من تاريخ مصرف خاتمي هم به پايان رسيده است و صحنه سياسي ايران اکنون به چهره هاي جديد و فکرهاي نو نياز دارد.
بي جهت نيست که مي گويند قدرت به مانند برکه اي است که اگر جريان نداشته باشد مرداب مي شود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 comments:
ارسال یک نظر