جمعه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۱

من از " فروش تراکم " هيچي نمي دانم و بهتره خيلي مودبانه در اين موضوع اظهار نظر نکنم. ولي از طرف ديگر فکر مي کنم انصاف حکم مي کند که اگر هر اختلافي بين اصغرزاده و يک نفر ديگر حتي اکبر آقا کله پز سر کوچه هم باشد طرف اصغرزاده را نبايد گرفت.

داشتم به اين موضوع فکر مي کردم که واقعا تجربه اين چند سال شورا داشتن چقدر موفق بوده است؟ لااقل در اين تهران که اين اعضاي شوراي شهر هر بار به زحمت دور هم جمع مي شدند و وقتي هم مي شدند احتمالا درباره استيضاح شهردار صحبت مي کردند!

طبيعي است اگر هيچ کس حاضر نيست شهردار تهران شود. از يک طرف بايد با مشکلات شهر بي دروپيکري چون تهران کلنجار رفت و از طرف ديگر 10 نفر آدم هر هفته جلسه مي گذارند که ايراد بگيرند بخصوص که يکي از آنها بخواهد رييس جمهور هم بشود.

با اين وجود به نظر من تجربه موفقي بوده است. اول اين که انتظار داشته باشيم در ايران يک سري آدم بتوانند يک الگوي خيلي دموکراتيک را پيش بگيرند و موفق هم بشوند انتظار زيادي است.

دوم اين که با تمام اين آشفتگي مي شود لااقل مطمئن بود که ديگر اتفاقي مانند آن چه بر سر کرباسچي افتاد و ميلياردها تومان خسارت وارد کرد تکرار نمي شود. وقتي آقاي اصغرزاده هراز گاهي افشاگري مي کنند و راز هديه دادن چند ماشين به شهرداري را افشا مي کنند ديگر فکر نمي کنيد قوه قضاييه خجالت بکشد خود را داخل کند!