پنجشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۱

يادداشتهاي اخير افکار خصوصي و شهرآشوب باعث شد تا اين مطلب را بنويسم:

ما ايراني ها حتي اگر به زبان هم نياوريم يک احساس همبستگي با بنيادگرايان اسلامي و گروههايي چون القاعده و حماس داريم. براي خيلي از ما فعاليت هاي تروريستي القاعده و عمليات انتحاري فلسطيني ها نتيجه مستقيم سياست هاي آمريکا و اسراييل است. هميشه مي گوييم خب آنها هم هواپيماي ايرباس ما را زدند. اعتقاد داريم اگر چه حماس به لحاظ عقلاني اشتباه مي کند اما واقعا آنها چاره اي جز اين کار ندارند. به قول ملک عبدالله " It is not justifiable, but it is understandable ". شايد از همين روست که فکر مي کنيم برخورد نظامي آمريکا با تروريستها چاره ساز نخواهد بود.

نکته اي که براي من جالب است اين است که آيا نمي توان همين مساله را در مقياس کوچکتر و در ايران خودمان بررسي کرد. آيا با همين استدلال نمي توان خشونت گروههايي چون انصار حزب الله را توجيه کرد و برخورد نيروي انتظامي با آنها را بي فايده دانست؟

شايد بگوييد مقايسه آمريکا و اسراييل با اصلاح طلبان درست نيست. قبول . ولي آيا افراطيون کنوني ايران به اندازه هم کيشانشان در گوشه هاي ديگر دنيا انگيزه براي کارهايي که مي کنند ندارند؟