ديشب رفته بودم جلسه سخنراني جمهوريخواهان شعبه تورنتو. آقايي به نام علي شاكري كه تا به حال اسمش را نشنيده بودم از كاليفرنيا آمده بود تا درباره انتخابات مجلس هفتم سخنراني كند. اول اين كه خوشبختانه جلسه تنها با ۲۰ دقيقه تاخير شروع شد. بعد هم آقاي شاكري آمدند در حدود ۴۵ دقيقه انقلاب اسلامي و دوران سازندگي و دوم خرداد را يك مروري كردند. سخنراني فوقالعاده معمولي بود كه مثلا شش هفت سال پيش ميشد هر روز در دانشگاههاي ايران مشابهش را با كيفيت بهتر شنيد. تنها چيزي كه ايشان در موردش صحبت نكردند انتخابات مجلس هفتم بود.
آن چه كه من از اين سخنراني متوجه شدم اين بود كه جمهوريخواهان براي اين كه بين نيروهايشان اختلاف ايجاد نشود سعي ميكنند در اكثر موارد كلي صحبت كنند و موضع نگيرند. يعني بعد از حدود يك ساعت سخنراني شما از آخر نميفهميد آيا جمهوريخواهان با شركت مردم در انتخابات موافقند يا نه؟ آيا با حمله آمريكا به عراق موافقند يا نه؟ آيا با همكاري با اصلاحطلبان حكومتي موافقند يا نه؟
تنها جيزي كه آنها ميگويند اين است كه دموكراسي چيز خوبي است. سكولاريسم چيز خوبي است. خشونت چيز بدي است. تنها چيزي از سخنراني كه از آن خوشم آمد اين بود كه اين آقاي شاكري شروع نكرد به فحش دادن به زمين و زمان. خيلي با متانت و آرام حرفهايش را اگرچه بيمحتوا بود زد.
شنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۲
جمعه، آذر ۰۷، ۱۳۸۲
سهشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۲
يكي رفته، از خارج ايران دارد وبلاگ مينويسد. ميگويد " دلم خيلي براي همه تنگ شده است. كاشكي همه اينجا بوديد."
نمي دانم ولي ناخودآگاهش آدمها ميگويند كاشكي من هم پيش شما بودم و نه برعكسش. اين طور نيست؟
نمي دانم ولي ناخودآگاهش آدمها ميگويند كاشكي من هم پيش شما بودم و نه برعكسش. اين طور نيست؟
قبل از ماه رمضان تصميم گرفتم كه ديگر امسال، عيد فطر را بر مبناي تقويم عمل كنم و به اين حضراتي كه در آسمان ماهي كه وجود ندارد را ميبينند اعتنايي نكنم. يك طورهايي براي دانشجوي فيزيك خوبيت ندارد كه در آسمان دنبال ماه بگردد.
امروز اين جا همه ميگويند عيد است اگر چه تقويم ميگويد عيد نيست. هنوز ۶ ساعت وقت دارم كه تصميمم را عوض كنم. يك طورهايي فكر ميكنم دارم زيادي براي دين كلاس ميگذارم. كجاي اسلام اين قدر عقلاني است كه قرار است آخر ماه رمضانش باشد. ديني كه امروز بيشتر به يك سنت ميماند همان بهتر كه در تمام جنبههايش هم سنتي بماند.
شايد هم همه اين دلايل را دارم ميبافم كه بتوانم بروم يك چيزي بخورم!
امروز اين جا همه ميگويند عيد است اگر چه تقويم ميگويد عيد نيست. هنوز ۶ ساعت وقت دارم كه تصميمم را عوض كنم. يك طورهايي فكر ميكنم دارم زيادي براي دين كلاس ميگذارم. كجاي اسلام اين قدر عقلاني است كه قرار است آخر ماه رمضانش باشد. ديني كه امروز بيشتر به يك سنت ميماند همان بهتر كه در تمام جنبههايش هم سنتي بماند.
شايد هم همه اين دلايل را دارم ميبافم كه بتوانم بروم يك چيزي بخورم!
این حرفهای کروبی را میخواندم یاد یکی از نوشتههای افکار خصوصی افتادم در مورد این که واقعا این نظام چیست که قرار است سست نشود. این آقای کروبی یک طوری حرف میزند انگار نظام یک چیز است و اجزای تشکیل دهنده نظام هم یک چیز دیگر. بد نیست در حوزههای علمیه یک دو واحد ریاضی جدید هم ارایه کنند شاید فرجی شد.
یکشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۲
من هم بدم نميآيد كه اين بلايي كه سر شواردناتزه آمد سر خامنهاي هم بيايد. فقط اين جا چند تا نكته هست كه ترجيح ميدهم قبلش در آن باره فكر كنم.
يكي اين كه چه تضميني دارد آنها كه بعدش ميآيند لزوما آدمهاي خوبي از كار دربيايند. يعني چه تضميني هست كه مثلا تجربه انقلاب ۵۷ دوباره تكرار نشود. وقتي مردم بريزند پارلمان را بگيرند معمولا رييسجمهور بعدي آن كسي است كه قبل از بقيه بتواند يك بشكه پيدا كند و بالايش برود و چند عدد جيغ و داد كند. من خيلي مطمئن نيستم در ايران اين آدم لزوما آدم بدردبخوري از آب در بيايد.
نكته دوم اين كه اتفاقهايي از اين نوع هيچكدام با برنامهريزي قبلي اتفاق نميافتد و شايد هم اصلا بهمين دليل موفقيتآميز از كار درآيد. نميشود گفت كه چرا اصلاحطلبان يا فلان حزب برنامهريزي نميكنند كه يك ماه ديگر يك ميليون آدم بريزند بيت رهبري را بگيرند. اگر مردم چنين كاري كردند خب من هم چه بسا خوشحال شوم. ولي در اين ميان وظيفه اصلاحطلبان نه برنامهريزي براي فتح بيت بلكه برنامهريزي براي بعد از فتح بيت بايد باشد.
يكي اين كه چه تضميني دارد آنها كه بعدش ميآيند لزوما آدمهاي خوبي از كار دربيايند. يعني چه تضميني هست كه مثلا تجربه انقلاب ۵۷ دوباره تكرار نشود. وقتي مردم بريزند پارلمان را بگيرند معمولا رييسجمهور بعدي آن كسي است كه قبل از بقيه بتواند يك بشكه پيدا كند و بالايش برود و چند عدد جيغ و داد كند. من خيلي مطمئن نيستم در ايران اين آدم لزوما آدم بدردبخوري از آب در بيايد.
نكته دوم اين كه اتفاقهايي از اين نوع هيچكدام با برنامهريزي قبلي اتفاق نميافتد و شايد هم اصلا بهمين دليل موفقيتآميز از كار درآيد. نميشود گفت كه چرا اصلاحطلبان يا فلان حزب برنامهريزي نميكنند كه يك ماه ديگر يك ميليون آدم بريزند بيت رهبري را بگيرند. اگر مردم چنين كاري كردند خب من هم چه بسا خوشحال شوم. ولي در اين ميان وظيفه اصلاحطلبان نه برنامهريزي براي فتح بيت بلكه برنامهريزي براي بعد از فتح بيت بايد باشد.
شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۲
تو اين جا نوشته كه اگر شما در جيبوتي يا ماگاداسكار و يا اريتره هستيد سه شنبه برايتان عيد فطر است و گرنه چهارشنبه. فكر كنم خدا ميدانست بدبختهاي دنيا كجايند به اين ماه گفت يك لطفي در حقشان بكند.
جمعه، آبان ۳۰، ۱۳۸۲
من هم اكيدا توصيه ميكنم اين مصاحبه با علويتبار را بخوانيد. بنده صد در صد با حرفهايش موافقم و فكر هم ميكنم بيشتر اصلاحطلبان حكومتي (مشاركتيها) هم همين نظر را داشته باشند. دقيقا به همين دليل هم فكر ميكنم اين بحثهاي تناقض اسلام و دموكراسي بيشتر يك دستانداز بيموقع جلوي حركت رو به جلوي اصلاحات در ايران است.
كساني كه در انتخابات شوراها شركت نكردند به خوبي ميدانستند كه اين بلا بر سر تهران ميآيد اما به تصور خودشان براي هدفي بالاتر از راي دادن به اصلاحطلبان خودداري كردند. در هر حال به نظر من نبايد از وضعيت پيش آمده و تعطيلي مراكز فرهنگي تهران گله كنند. اين دقيقا همان چيزي است
كه خودشان آگاهانه انتخاب كردهاند.
كه خودشان آگاهانه انتخاب كردهاند.
دوشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۲
قبلا بچه كه بودم بعضي از قوانين اسلام برايم يك خرده عجيب بود. مثلا اين كه اگر يك نفر روزهاش را با شراب افطار كند بعد بايد ۶۰ روز كفاره دهد. با خودم ميگفتم كه آدمي كه روزه بگيرد كه ديگر اينقدر مشنگ نيست كه دم افطار شراب بخورد.
ديشب مهماني خداحافظي يكي از بچههاي آزمايشگاهمان بود. برايم رفع شبهه شد. بيچاره خدا آن دنيا وقتي
كه بخواهد به كارنامه اعمال من رسيدگي كند كلي گهگيجه ميگيرد!
ديشب مهماني خداحافظي يكي از بچههاي آزمايشگاهمان بود. برايم رفع شبهه شد. بيچاره خدا آن دنيا وقتي
كه بخواهد به كارنامه اعمال من رسيدگي كند كلي گهگيجه ميگيرد!
یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۲
شنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۲
يك چند سال پيش، ميشد از روي قيافه و تيپ بچههاي ايراني دانشگاه فهميد كه آيا طرف كلي وقت است كه در كاناداست يا تازه از ايران آمده است. ولي ديگر اين روزها اين روش كار نميكند. يك چند تا از بچهها را فكر ميكردم كه كلي وقت است اينجايند ولي خب فهميدم ۷۸اي شريف هستند و هنوز يك سال هم نشده كه كانادا آمدهاند.
سهشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۲
در ايران مشهور است كه ميگويند يك بار كه پسرها ميخواستند در خوابگاهشان دختر ببرند، او را در يك جعبه يخچال گذاشتهاند و بدين ترتيب از نگهباني خوابگاه بدون مشكل گذشتهاند. نميدانم چقدر اين ماجرا واقعيت دارد اما به هر حال اين را گفتم كه اين ماجراي خوابگاه اينجا را بگويم.
خوابگاه ما در اينجا به صورت سوييتهاي چهار نفره است كه البته سوييتها يا دخترانه است يا پسرانه. يك بار در شوراي خوابگاه بحث سوييتهاي مختلط مطرح شد كه گويا به جايي نرسيد. به هر حال اين سوييت كناري ما كه دخترها هستند بچههاي سوييت ما را چند شب پيش به شام دعوت كردهبودند و از ما خواستهبودند كه جواب بدهيم كه چند نفرمان ميتوانيم برويم. حالا من از اين ملت هم سوييتيهايم ميپرسم كه ميآيند يا نه و حضرات يكي از يكي بيحالتر. يك ساعتي وقت گرانبهاي بنده صرف شد كه آنها را قانع كنم حالا مرگ من يك شب هم كه شده لطف كنيد و دعوت دوستان را اجابت كنيد.
اگر اهل خوشگذراني -چه اسلامي چه غير اسلامي- هستيد براي درس خواندن آمريكا و كانادا نياييد. اين ملت آخر يبسيت هستند. برويد اروپا علي الخصوص ايتاليا.
بماند كه همگي رفتيم و بعد فهميديم كلي سوييت ديگر را هم دعوت كردهبودند!
خوابگاه ما در اينجا به صورت سوييتهاي چهار نفره است كه البته سوييتها يا دخترانه است يا پسرانه. يك بار در شوراي خوابگاه بحث سوييتهاي مختلط مطرح شد كه گويا به جايي نرسيد. به هر حال اين سوييت كناري ما كه دخترها هستند بچههاي سوييت ما را چند شب پيش به شام دعوت كردهبودند و از ما خواستهبودند كه جواب بدهيم كه چند نفرمان ميتوانيم برويم. حالا من از اين ملت هم سوييتيهايم ميپرسم كه ميآيند يا نه و حضرات يكي از يكي بيحالتر. يك ساعتي وقت گرانبهاي بنده صرف شد كه آنها را قانع كنم حالا مرگ من يك شب هم كه شده لطف كنيد و دعوت دوستان را اجابت كنيد.
اگر اهل خوشگذراني -چه اسلامي چه غير اسلامي- هستيد براي درس خواندن آمريكا و كانادا نياييد. اين ملت آخر يبسيت هستند. برويد اروپا علي الخصوص ايتاليا.
بماند كه همگي رفتيم و بعد فهميديم كلي سوييت ديگر را هم دعوت كردهبودند!
دوشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۲
امسال انجمن دانشجويان مسلمان دانشگاه تورنتو هر شب افطاري مجاني ميدهد. دو سه روز اول به خيال اين كه چون مجاني است لابد غذايش بدردبخور نيست نرفتم. يك روز بطور تصادفي رفتم و دريافتم كه چه اشتباهي كردم از همان روز اول نرفتم چون غذايش اتفاقا خيلي خوب بود. هر روز بطور ميانگين به يك صد نفري افطاري ميدهند كه در ماه يك چيزي حدود ۱۰ هزار دلار ميشود.
انجمن دانشجويان مسلمان دانشگاه ما به نسبت ساير گروههاي دانشگاه خيلي فعالتر است. هر هفته دستكم چندين برنامه مختلف دارند و خلاصه در كار گروهي هم بسيار قوي هستند. گردش مالي سالانهشان حدود ۳۰ هزاردلار است كه براي يك گروه دانشجويي رقم بسيار بالايي است. (گردش مالي كانون ايرانيان دانشگاه تورنتو پارسال ۱۵۰۰ دلار بود). هر هفته در دانشگاه نمازجمعه برگزار ميشود كه حدود ۵۰۰ نفري در آن شركت ميكنند. از صندوق همت عالي كه بيرون محل نماز جمعه ميگذارند هم هر جمعه حدود ۱۰۰ دلار درميآورند.
مشكل اساسي اين انجمن محتواي برنامههايشان و در حقيقت نوع نگاهي است كه به اسلام دارند. يك طوري اسلام كتابهاي راهنمايي ايران را سعي ميكنند ترويج كنند كه خب البته با توجه به استقبالي كه از برنامههايشان ميشود طرفدار هم زياد دارد. يادم ميآيد چند سال پيش يك سري مسابقات پينگپنگ گذاشته بودند كه من هم رفته بودم. قبل از مسابقه نماز ظهر را به جماعت خوانديم. بعد هم اين امام جماعت كه خب يكي از خود بچه ها بود شروع كرد يك نيم ساعتي حديث و آيه خواندن كه چرا مسلمانها بايد ورزش كنند.
انجمن دانشجويان مسلمان دانشگاه ما به نسبت ساير گروههاي دانشگاه خيلي فعالتر است. هر هفته دستكم چندين برنامه مختلف دارند و خلاصه در كار گروهي هم بسيار قوي هستند. گردش مالي سالانهشان حدود ۳۰ هزاردلار است كه براي يك گروه دانشجويي رقم بسيار بالايي است. (گردش مالي كانون ايرانيان دانشگاه تورنتو پارسال ۱۵۰۰ دلار بود). هر هفته در دانشگاه نمازجمعه برگزار ميشود كه حدود ۵۰۰ نفري در آن شركت ميكنند. از صندوق همت عالي كه بيرون محل نماز جمعه ميگذارند هم هر جمعه حدود ۱۰۰ دلار درميآورند.
مشكل اساسي اين انجمن محتواي برنامههايشان و در حقيقت نوع نگاهي است كه به اسلام دارند. يك طوري اسلام كتابهاي راهنمايي ايران را سعي ميكنند ترويج كنند كه خب البته با توجه به استقبالي كه از برنامههايشان ميشود طرفدار هم زياد دارد. يادم ميآيد چند سال پيش يك سري مسابقات پينگپنگ گذاشته بودند كه من هم رفته بودم. قبل از مسابقه نماز ظهر را به جماعت خوانديم. بعد هم اين امام جماعت كه خب يكي از خود بچه ها بود شروع كرد يك نيم ساعتي حديث و آيه خواندن كه چرا مسلمانها بايد ورزش كنند.
یکشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۲
قاصدك، مجله الكترونيكي دانشجويان دانشگاههاي تورنتو كه لينكش را در ستون سمت چپ هم گذاشتهام سرانجام چند روز پيش منتشر شد. خدا كند دوام داشته باشد چه معمولا شروع كردن يك كار خيلي ساده است و آن چه كه سخت است ادامه دادنش است.
اين نشريه قرار است حال و هواي تورنتو داشته باشد. در شرايطي كه مقدار زيادي مطلب فارسي در اينترنت منتشر ميشود تنها راهي كه يك نشريهاي مثل قاصدك بتواند با بقيه رقابت كند و خواننده داشته باشد اين است كه چيز متفاوتي باشد و ما فكر ميكنيم اين تفاوت ميتواند به خاطر تكيه مجله بر تورنتو باشد. يك مصاحبه خواندني با يك آمريكايي كه در دانشگاه تورنتو ايرانشناسي ميخواند را شايد در جاي ديگري جز مجله ما نتوان پيدا كرد. يك مقداري هم به هر حال سعي ميكنيم خوانندگان ايراني تورنتو را جذب كنيم.
يك فرق ديگري كه قاصدك با انواع مشابهش دارد اين است كه كمتر "وبلاگي" است. خيلي از نشريات الكترونيكي كه اين روزها منتشر ميشوند نوشتههايشان سبك نوشتههاي يك وبلاگ را دارند. اكثرا كوتاه و خودماني هستند كه به راحتي ميتوانستند يك نوشته از يك وبلاگ باشند. قاصدك اين تفاوت را دارد كه در آن مطالب طولاني و جدي هم چاپ ميشود. دقيقا نصف بچههاي مجله اصلا اهل وبلاگ خواندن هم نيستند.
قاصدك فعلا ماهانه است و انشاالله از ژانويه شايد بتوانيم هر دو هفته منتشرش كنيم. قصد داريم هرچند شماره الكترونيكي يك شماره چاپي هم منتشر كنيم.
اين نشريه قرار است حال و هواي تورنتو داشته باشد. در شرايطي كه مقدار زيادي مطلب فارسي در اينترنت منتشر ميشود تنها راهي كه يك نشريهاي مثل قاصدك بتواند با بقيه رقابت كند و خواننده داشته باشد اين است كه چيز متفاوتي باشد و ما فكر ميكنيم اين تفاوت ميتواند به خاطر تكيه مجله بر تورنتو باشد. يك مصاحبه خواندني با يك آمريكايي كه در دانشگاه تورنتو ايرانشناسي ميخواند را شايد در جاي ديگري جز مجله ما نتوان پيدا كرد. يك مقداري هم به هر حال سعي ميكنيم خوانندگان ايراني تورنتو را جذب كنيم.
يك فرق ديگري كه قاصدك با انواع مشابهش دارد اين است كه كمتر "وبلاگي" است. خيلي از نشريات الكترونيكي كه اين روزها منتشر ميشوند نوشتههايشان سبك نوشتههاي يك وبلاگ را دارند. اكثرا كوتاه و خودماني هستند كه به راحتي ميتوانستند يك نوشته از يك وبلاگ باشند. قاصدك اين تفاوت را دارد كه در آن مطالب طولاني و جدي هم چاپ ميشود. دقيقا نصف بچههاي مجله اصلا اهل وبلاگ خواندن هم نيستند.
قاصدك فعلا ماهانه است و انشاالله از ژانويه شايد بتوانيم هر دو هفته منتشرش كنيم. قصد داريم هرچند شماره الكترونيكي يك شماره چاپي هم منتشر كنيم.
شنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۲
يك عده از تجار ايراني تورنتو چند روز پيش با ديويد ميلر نامزد شهرداري تورنتو در يك برنامه تبليغاتي به صرف brunch (ترجمه؟) شركت كرده بودند. اين برنامه دو تا خاصيت داشت. اول اين كه در ماه رمضان بود و دوم اين كه bacon ( ترجمه؟) هم سرو شده بود. اين دوست بنده كه بعد از مراسم براي روزنامه شهروند كانادا با ميلر مصاحبه كرده بود تعريف ميكرد كه اين ميلر همين جوري هاج و واج به او گفته بود : "Iranians, Muslims, brunch , bacon"
شنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۲
تقريبا همه قوانين تحريم آمريكا عليه ايران جز يك مورد قوانين مصوب كنگره آمريكا نيستند. اين بدين مفهوم است كه اگر رييسجمهور آمريكا همين فردا بخواهد ميتواند تمام اين قوانين را لغو كند. اين در حالي است كه اگر اين قوانين در كنگره تصويب شوند، كه درصورت مطرح شدن به راحتي هم تصويب ميشوند، ديگر تا ظهور امام زمان هيچ كاري نميتوان كرد.
به همين دليل زمان كلينتون با اين كه دولت آمريكا بدش نميآمد قوانين تحريم را از سر ايران بردارد اين كار را نكرد. چرا كه در اين صورت لابي ضدايراني كنگره ممكن بود واكنش نشان دهد و قوانين را به كنگره ببرد تا از دست دولت خارج كند و اين مسالهاي بود كه دولت آمريكا ترجيح ميداد اتفاق نيفتد.
اين را گفتم چون الان ايميلي گرفتم درباره ماجراي IEEE. اين طور كه به نظر ميآيد لابي ايراني اشتباه بسيار بزرگي مرتكب شد. قانوني كه IEEE را از تبادل با ايرانيها منع ميكرد قانون مبهمي است. به همين دليل هم بسياري از سازمانهاي آمريكايي به آن پايبند نيستند و هم چنان مثلا عضو ايراني ميگيرند. در اين وضعيت لابي ايراني به IEEE فشار آورد كه با پرسيدن از مسوولان مربوطه رفع ابهام كنند و حالا اتفاقي كه نبايد بيفتد افتاده است. OFAC كه سازمان مربوط به تحريمهاست رسما در جواب استعلام، IEEE را از ارتباط با ايرانيان منع كرده است. در حالي كه اگر استعلامي صورت نميگرفت اين فرصت بود كه با تغيير مسوولان IEEE يا مسايل ديگر وضعيت بهبود يابد.
به همين دليل زمان كلينتون با اين كه دولت آمريكا بدش نميآمد قوانين تحريم را از سر ايران بردارد اين كار را نكرد. چرا كه در اين صورت لابي ضدايراني كنگره ممكن بود واكنش نشان دهد و قوانين را به كنگره ببرد تا از دست دولت خارج كند و اين مسالهاي بود كه دولت آمريكا ترجيح ميداد اتفاق نيفتد.
اين را گفتم چون الان ايميلي گرفتم درباره ماجراي IEEE. اين طور كه به نظر ميآيد لابي ايراني اشتباه بسيار بزرگي مرتكب شد. قانوني كه IEEE را از تبادل با ايرانيها منع ميكرد قانون مبهمي است. به همين دليل هم بسياري از سازمانهاي آمريكايي به آن پايبند نيستند و هم چنان مثلا عضو ايراني ميگيرند. در اين وضعيت لابي ايراني به IEEE فشار آورد كه با پرسيدن از مسوولان مربوطه رفع ابهام كنند و حالا اتفاقي كه نبايد بيفتد افتاده است. OFAC كه سازمان مربوط به تحريمهاست رسما در جواب استعلام، IEEE را از ارتباط با ايرانيان منع كرده است. در حالي كه اگر استعلامي صورت نميگرفت اين فرصت بود كه با تغيير مسوولان IEEE يا مسايل ديگر وضعيت بهبود يابد.
اشتراک در:
پستها (Atom)