سه‌شنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۲

در ايران هر وقت از دكه‌اي روزنامه‌اي مي‌خواستم بخرم، روزنامه رويي كه معمولا خيلي خاكي بود را به كناري مي‌زدم و زيريش را برمي‌داشتم.

اين‌جا هم كه آمده‌ام از عادتهاييست كه هنوز نتوانستم تركش كنم. خارجي‌ها كه من را مي‌بينند لابد با خودشان مي‌گويند: " اين طرف انگار خل است. خب، همان روييش را بردار ديگر! "