سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۱

مطلبي که مي خواهم الان بنويسم يک ربطي دارد به اين که چرا من اين چند روزه چيزي ننوشتم. براي خودم کلاس نمي گذارم که بگويم وقت نداشتم. روزي يک ساعت را داشتم. اما نکته اين جاست که همين که من يک ساعت به مسايل ايران فکر کنم چنان تمام تمرکز من را در آن روز به هم مي ريزد که اصلا نمي توانم يک کار ديگر را به خوبي انجام دهم. بويژه که اوضاع ايران مثل الان گل اندر بلبل هم باشد.
فکرش را مي کنم به آن کسي که در دانشگاه صنعتي شريف دارد دکترا مي خواند. آدم برايش چه حواسي مي ماند که تحقيق کند.

بماند که خيلي ها تو ايران مي گويند که ماها که در خارج هستيم بيکاريم و داريم اوضاع ايران را دنبال مي کنيم. آنها که داخلند مدتهاست بي خيال شده اند.