دوشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۷

آمارِ آژیر خطر

شاید براتون جالب باشه بدونین که در دانشگاه واترلو در سال گذشته

- ۱۳۴ بار آژیر خطر به صدا درآمده
- ۳۸ بارِ آن الکی بوده (ترجمه‌ی خوب برای intentional false alarms چی می‌شه؟)
- فقط ۱۰ بار واقعا دود یا آتشی در کار بوده که هیچ‌کدام هم جدی نبوده
- ۳ مورد از این ۱۰ مورد دود یا آتشِ عمدی بوده و بقیه تصادفی.

برای یک حالت فرضی در دانشگاه تهران به جای این چهار عدد (۱۳۴، ۳۸، ۱۰، ۳) چه می‌گذارید؟

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۷

مشاوره برای کم‌شدن دزدی

داشتم روزنامه‌یِ شریف (روزنامه‌ی دانشگاه شریف) رو می‌خوندم، دیدم به سلامتی تو هر شماره‌اش درباره‌ی یه دزدی نوشته. یه بار پروژکتورهای تو کلاس یه بار کیف‌های ملت در رستوران . حراست دانشگاه هم که کلی کارهای مهم‌تر دارد و خیلی وقت برای حفاظت از اموال دانش‌جویان و دانشگاه ندارد.

نظرتان نسبت به تاسیس یک شرکت مشاوره‌ای در زمینه‌ی کاهش دزدی چیست؟ یک چنین شرکتی می‌تونه دانشگاه یا هرجای دیگر رو بررسی کنه و یک سری پیشنهاد بده که چطور می‌شه دزدی رو کم کرد. مثلا کجاها باید نگهبان گذاشت، کجاها دوربین، کدوم قفل‌ها را باید بهتر کرد و چه می‌دانم از این چیزها. مساله‌اش به نظرم اصلا بدیهی نیست و جای شرکت‌های مشاوره‌ای حرفه‌ای در این زمینه‌ها واقعا خالی است. یا شایدم این شرکت‌ها الانم وجود داره؟

شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۷

ارتباط بین تنبلی،‌ کوتاهی و بهتری

- یکی از هم‌کلاسی‌های دوران دبیرستانم یک شرکت در ایران تاسیس کرده که آدرس وب‌سایتش این است:
www.rkp-mc.com

- امروز در وب‌گردی‌ام به یه کنفرانسی در کانادا برخوردم که آدرسش این است:
www.canadianinnovationexchange.com

به آدرس این دو وب‌سایت یک بار دیگر نگاه کنید. چشمانتان را ببندید و سعی کنید آن‌ها را به خاطر آورید. کدام آسان‌تر است؟

مشکل به نظرم فرهنگی است. تنبلیم و راه کوتاه‌تر را ترجیح می‌دهیم. غافل از این که هر چه کوتاه‌تر بهتر نیست!



پنجشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۷

بیماری‌های نادر

امروز بنده‌ی حقیر یه اصطلاح جدید یاد گرفتم : orphan drug. یعنی داروهایی که برای درمان بیماری‌های نادر ساخته می‌شود. نکته‌ی ماجرا این است که برای شرکت‌های داروسازی توجیه اقتصادی نداره که روی ساختن این داروها سرمایه‌گذاری کنند چون مشتری این داروها تعدادشان خیلی کم است. این جاست که باید شرمنده‌ی طرفداران بازار آزاد - مثل خودم- شد و خواستار مداخله‌ی دولت شد. مثلا دولت آمریکا یه قانونی داره که به شرکت‌هایی که این داروها رو بسازن کلی معافیت مالیاتی و حق مونوپولی و از این امتیازات می‌ده. نکته‌ی دیگه‌ی این ماجرا بیمه‌های دولتی است و این که باید در قبال این بیماری‌ها چه کنند. بعضی از این بیماری‌ها ممکن است سالی تا یک میلیون دلار هزینه‌ی درمانشان بشود.


اگر علاقه‌مندید این جا رو هم بخونید.

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷

یه دوجین شیخ‌نشینِ عرب

این پتیشنی که درباره‌ی گوگل و خلیج‌فارس هست رو دقیق خوندید؟ این یه جمله‌اش خیلی باحاله.


Furthermore, Iran abuts the Persian Gulf for 2,000 Km, while about a dozen recently-created Arab Sheikhdoms and emirates border the Gulf on the other side

این که کشورهای منطقه رو «حدود یه دوجین شیخ‌نشینِ عرب تازه تاسیس شده» بدونی، اسمش ملی‌گرایی نیست. نژادپرستی‌ایِ که فقط دوست داره بقیه‌ رو تحقیر کنه.

دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۷

شهروند نمونه

پیشنهاد می‌کنم این ماجرای شکایت یک شهروند از متروی تهران به دیوان عدالت اداری رو بخوانید. گویا متروی تهران بلیت تک‌سفره نمی‌فروخته، یه نفر شکایت می‌کنه که شاید یکی بخواد فقط یه بار سوار مترو بشه. بعد دیوان عدالت اداری به نفع اون نفر رای می‌ده و مترو الان مجبور شده بلیت تک‌سفره هم بفروشه.

خداوند این گونه شهروندان مملکت را زیاد فرماید. بقیه‌مان که یا با گفتن «گور پدرش» چند بلیت می‌خریم و بی‌تفاوت می‌گذریم یا بر سر بلیت‌فروش بی‌نوای مترو جیغ می‌کشیم.

سه‌شنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۷

کابینه با ۱۰ کارمند

یه چند وقت پیش یه مطلبی نوشته بودم درباره‌ی این که نخست‌وزیر کانادا وقتی اومد سر‌ِ کار خیلی طبیعی کلی وزارت‌خانه‌ی جدید اضافه کرد و یک سری رو هم حذف کرد. کاری که در ایران پروسه‌ی خیلی پیچیده‌ای داره و باعث تحمیل یه هزینه‌ی بسیار سنگین به دولت میشه، در کانادا به سه سوت انجام می‌شه.

یکی از این وزارت‌خانه‌های موسمی که به نوعی به کار من مربوطِ، وزارت تحقیقات و نوآوری است که وزارت‌خانه‌یِ دولت انتاریوست. این وزارت‌خانه البته جدای از وزارت آموزش است و وقتی دولت لیبرال پنج شش سال پیش سر کار آمد تشکیل شد. یک نگاه به ساختار این وزارت‌خانه خیلی راحت نشون می‌ده که چرا در کانادا حذف و اضافه‌ی وزارت‌خانه کار زیاد پیچیده‌ای نیست. در انتاریو یک جایی مثل این وزارت‌خانه کارش بیشتر توزیع پول است بین پروژه‌هایی که مردم یا دانشگاه‌ها یا موسسات دیگر انجام می‌دهند. یعنی خود دولت هیچ پروژه‌ای را خودش انجام نمی‌دهد. توزیع پول هم که کاری ندارد. چند تا کمیته تصمیم‌گیری می‌خواهد که معمولا اعضای آن‌ها هم از فعالین صنعت یا دانشگاه هستند. یعنی شما می‌توانید یه وزارت‌خانه‌ی جدید درست کنید که همه کارمندانش ۱۰ نفر بشوند! و البته چون کارها به مردم سپرده می‌شود، سیستم خیلی بازدهی خوبی هم دارد.