چهارشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۲

در يك مغازه ايراني در تورنتو

يكي از خريداران رو به صاحب مغازه كرد و گفت :" ببخشيد، شما كلاس قرآن سراغ داريد مي خواهم بچه ام را بفرستم." يك نفر كه آن طرف تر به مكالمات گوش مي كرد رو به آن مرد كرد و گفت :" شما كه مي خواهيد بچه تان را به كلاس قرآن بفرستيد گه مي خوريد مي آييد كانادا. "

صاحب مغازه از مردي كه اين حرف را زده بود خواست چيزهايي كه مي خواست بخرد را بگذارد و از مغازه اش بيرون رود.