مي خواهم بگويم مردم امروز اشتباه بزرگي را مرتکب شدند. اشتباهي که نتايج آن را در آينده اي نه چندان دور خواهند ديد و زماني افسوس مي خورند که دير شده. از کساني که مي گويند راي دادن هيچ فايده اي ندارد دوست دارم بپرسم راي ندادن چه فايده اي دارد؟ کساني که راي ندادند لطفا بگويند با راي ندادن خود چه هدفي داشتند و چه دورنمايي را براي کشور تصور مي کنند. فرض کنيد بگوييد چون اصلاح طلبان کاري نمي کنند راي دادن به آنها هيج فايده اي ندارد. حال قرار است چه اتفاقي بيفتد؟ آيا قرار است با راي ندادن مشروعيت حاکميت زير سوال رود؟ مگر نه اين که برنده اين معرکه امروز محافظه کاران شده اند. حتي به فرض هم که مثلا اين انتخابات مربوط به خبرگان رهبري بود. آبا مگر محافظه کاران براي راي مردم ارزشي قايلند که حالا با راي ندادن احساس نگراني کنند؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
1 comments:
من با شما موافقم. با رای ندادن هيج مشکلی حل نمی شود. آيا ممکن است بپرسم اگر جناب ديکتاتور از اصلاح طلبی احساس خطر نمیکرد و نمی کند چرا تمام توان خود را در چهار سال گذشته و 8 سال قبل آن به کار بست (از صدا و سيما و پول خوراندن به بسيج و سپاه گرفته تا رد صلاحيت و ارعاب و اعدام) تا با هر صدای اصلاح طلبی مبارزه کند و بالاخره احمدی نژاد را علم کردند که به مثابه کامل يک ديکتاتور بی عقل و خودخواه و بی ادب در مجامع بين المللی به عنوان نماينده يک ملت بزرگ(صفاتی که حداقل خاتمی هيچ يک را ندارد و نداشت) خاک بر سر ملت نمود. ما نمی توانيم منتظر آمريکا با شيم که حمله کند و ما را نجات بدهد! يک سال پيش برنامهای از تلوزيون الجزيره می ديدم در مورد عراق و یکی از دانشمندان عراقی و 2 تن ديگر مهمان برنامه بودند،دانشمند بيچاره با بغض می گفت از زمان شروع جنگ تاکنون صدها دانشمند عراقی و دوستان خودش را حتی در اروپا و امريکا، اسراییلی ها ترور کرده اند و خودش هم در امان نيست.اين تنها يک مورد کوچک بود که بر سر ملت عراق آمد و ايران هم که برایشان برادری را تمام کرد! هيچ کس دلش به حال ما نسوخته، ما خودمان بايد حرکتی کنيم. اول خاتمی و بعد و بعد... اصلا اول هرچه غير از احمدی نژاد و بعد ادامه مبارزه. این جمله نظر شخصی بنده است که با تمام وجود درک کرده ام و اصراری به اثبات آن ندارم: خاتمی هيچ اعتقادی به ولايت فقيه بر جامعه ندارد حتی اگر بر زبان براند. اين را هم با تمام وجوددرک کرده ام که آخوندها تداوم سلطه گری خود را بر تداوم ولايت فقيه می بينند و از جاه طلبی شان همه پشتيبان ولايت فقيه هستند. اما اين را همه قبول داريم که اکثر تیم خاتمی به ولايت فقيه اعتقادی ندارند و خواستار اصلاح قانون اساسی هستند، حتا اگر به زبان نياورند. همین غنيمتی است برای شروع و یا تداوم مبارزه برای ریشه کنی اين بند از قانون اساسی و .... خاتمی هم چندين بار در سخنرانی های اخير خود باز بر لزوم اصلاح قانون اساسی و حاکميت مردم بر سرنوشت خود تاکيد کرد (اابته باز هم با رندی!). اصلا خودش با صراحت گفت که تمام مسایل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی وسياسی که که آقايان مراجع دنبال راه حل برايش در دين میگردند، در دنيای مدرن و علم روز برايش راه حل مدون ارایه شده است و زحمت آقايان را کم کرد!. نتيجه ای که برادرخدمتگزار از قافله جاماندمان! رفسنجانی عزيز بعد از سالها تحقيق! و احتمالا با راهنمایی فايزه و شايد نوه های از انگليس برگشته به آن دست يازيده اند، که يک عالم با 30 سال تفحص در علوم حوزوی را چه رسد به دخالت در همه علوم و فرمايش نمودند که فقه بايد تخصصی شود (احتمالا آقايان با يد چند واحد درسی فيزيک هسته ای هم کم کم در حوضه فرا گيرند). ای عزيز با تحريم انتخابات مشروعيت نظام ذرهای خدشه دار نمی شود. آنها همه افراد بسيجی و سپاهی را پای صندوق 100 بار از تلوزيون نشان می دهندالبته با چند تا خانم بد حجاب! و آقای ريش بزی! و چندتا کراواتی و حتی يک تيکه فيلم صف در سفارت آلمان هم با کلی آدم باحال می چپانند لابلاش و حالا بريم 4 سال ديگه جلو جلوبريم بوق بوق کنيم یا عقب بيفتيم دود شو جمع کنيم . تازه ديگه باخيال راحت از بين خودشون بدون دعوا یکی رو از صندوق می ارند بيرون بعد هم بقيه شون نامردای از خدا بی خبر غنایم رو تقسيم میکنند (یکیشون میشه شهردار، مجلسم می دن به یکی ديگه و رياست شورای امنيت ملی هم به ديگری می رسه و
ارسال یک نظر