شنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۶
پنجشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۶
شما هم لطفا امر به معروف کنید
در راستای رسالت امر به معروف و نهی از منکر الان یک ایمیل زدم به سفارت ایران در کانادا. بهشون گفتم یه سرویسی هست که میشه آدمهایی که به سفارت تلفن میزنند رو روی Hold نگه داشت به جای این که بوق مشغولی گذاشت و ازشون خواست پنجاه بار دیگه زنگ بزنن تا شاید یه بار تلفن مشغول نباشه. ماجرا اینه که امروز صبح بعد از حدود ۴۰ دقیقه مدام شماره گرفتن توانستم از آخر با یک نفر صحبت کنم. بعد از این که کارم رو بهش گفتم به شیوهی زبانی همین مورد بالا رو امر به معروف کردم. بعد ایشون گفتند ایمیل بزنم چون اونها امر به معروف زبانی رو نمیتونن ترتیب اثر بدهند. منم خب الان ایمیل کردم. تا چه پیش آید:-)
Labels:
روزمره
سهشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۶
...
تو ایران بانک که بری و بخوای مثلا از یه حساب به یه حساب دیگه پول بریزی، حتما بهت یه فرم میدن که پر کنی (این فرمه از ۲۰ سال پیش فکر کنم شکلش عوض نشده). این جا همهی این فرمها (اگه فرمی باشه البته) رو خود کارمند بانک پرمیکنه و فقط آخرش به تو میگه که امضا کنی. به نظرم سیستم ایران ظاهرش حتی یه خرده منطقیتر میآد، اگر چه برای اربابرجوع پر کردن اون فرمهایِ مسخره عذاب الیم.
همین!
همین!
Labels:
مشاهده
دوشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۶
تضاد منافع
امروز شنیدم فلان خانم که رییس دانشکدهی اقتصاد این جا بود مجبور شد استعفا بده. از قرار، شوهر ایشون شده رییس دانشکدهی اقتصاد یه دانشگاه دیگه. بعد میگن تضاد منافع پیش میآد که یه زن و شوهر رییس دو تا دانشکدهیِ اقتصادِ دو دانشگاه متفاوت باشند. آخه دانشگاهها قراره با هم رقابت کنن. کلا جالب بود:-)
Labels:
روزمره
یکشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۶
...
امروز همین جوری به دلم افتاده بود که تا چند ماه دیگه google میاد و facebook رو میخره. برای خودم تو ذهنم ۳ تا ۴ میلیارد دلار قیمت گذاشته بودم. بعد فکر کردم گفتم نوبتی هم باشه نوبته Yahoo هست، چون قبلش google بود که youtube رو خریده بود. الان اومدم وبگردی دیدم که من اصلا خوابم. گویا مدتهاست که Yahoo دنبال خریدن facebook هست. البته به جایی نرسیده و الان صحبتشه که google خریداره. خلاصه که من شک ندارم تا چند ماه دیگه تکلیف facebook معلوم میشه. orkut هم به زودی عمرش رو میده به شما.
یه سوال: اگه شما بشین مسوول راهاندازیه یه سری کتابخانهی عمومی در سطح شهر، ترجیح میدید که ۳ تا کتابخانهی بزرگ درست کنید یا ۱۰ تا کتابخانهی کوچک؟
یه سوال: اگه شما بشین مسوول راهاندازیه یه سری کتابخانهی عمومی در سطح شهر، ترجیح میدید که ۳ تا کتابخانهی بزرگ درست کنید یا ۱۰ تا کتابخانهی کوچک؟
یکشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۶
اقتصاد بدون نفت
نظر من رو بخواین، هیچکدام از سردمداران مملکتمون از زمان مادها تا به حال، به اندازهی این برادر احمدینژاد سعی نکرده اقتصاد ایران رو از وابستگی به نفت نجات بده. یعنی وقتی تو دو سال و اندی، شش ماه وزارتخانه رو بدون وزیر بذاری و بعد هم که از آخر یه وزیری رو انتخاب میکنی بعد یه سال و نیم برکنارش کنی، تازه معلوم نیست چند نفر دیگه رو به مجلس معرفی کنی که تازه یکیش رای اعتماد بگیره. خلاصه یه چند ماه دیگه هم وزارتخانه رو به لطف امام زمان بگردونی. خب شما واقعا فکر میکنید ما چند سال دیگه نفتی برای صادرات داریم؟ خب وقتی نداشته باشیم که دیگه وابستهاش نیستیم. اونوقت مجبور میشیم مثل آدم بشینیم فکر کنیم که با اقتصادمون چیکار کنیم. من که از این راهحلهای احمدینژاد خیلی خوشم میآد.
Labels:
سیاست
شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۶
یک روش عالی برای دزدی از بانک
برای این دزدی به دو نفر نیاز است. شما با یک تفنگ اسباببازی به داخل بانک میروید و دوستتان با یک دوربین فیلمبرداری دم در بانک میایستد. شما با تهدید کارمند بانک از او میخواهید که پولهای داخل گاوصندوق را به شما بدهد. احتمالا تا شما پولها را جمع کنید سروکلهی پلیس پیدا میشود. بعد که پلیس آمد تا شما را دستگیر کند به آن دوستتان میگویید جلو بیاید و بگوید: «شما اکنون روبروی دوربین مخفی ایستادهاید.» بعدش هم تا همه سرگرم خندیدن هستند پولها را بردارید و جیم شید.
چهارشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۶
روش یافتن شیرینترین هندوانه
هندوانه رو برمیدارید و با انگشتتان به آن تقتق میزنید و صدایش را گوش میکنید. این کار را برای دو هندوانهی دیگر انجام میدهید و بعد سومی را برمیدارید.
Labels:
چرت و پرت
یکشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۶
معرفی یک وبلاگ خوب
این یادداشت وبلاگی رو اگر درست حدس زده باشم دکتر منصوری، استاد دانشکدهی فیزیک شریف نوشتهاند. البته اگر هم این طور نباشد به هر حال مطلب جالبی است که خواندنش توصیه میشود. کلا وبلاگ هموردا رو بخونید که توسط چند تا از دوستانِ - به قول خودشون فیزیکپیشهی - بنده نوشته میشود. حول و حوش علم و توسعهی علمی در ایران مینویسند. کاشکی یک کم به ظاهر وبلاگشون هم برسند.
Labels:
عمومی
پنجشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۶
سنگ قبر
هفتهی پیش حرم بودم، حرم امام رضا. یه سرم زدم به خاک رفتگان. هر صحنی یه زیرزمین داره که جای خاک شدن مردههاست. من هم در یکی از این زیرزمینها بودم و دنبال سنگ قبر یکی از آشنایانمون میگشتم. همین طور که سنگهای قبر رو نگاه میکردم چشمم خورد به یک کلمهی «دادستانی». بیشتر که دقت کردم دیدم نوشته معاون دادستانی تهران. قبر قاضی مقدس بود. همونی که دو سال پیش ترورش کردند. همونی که البته به خاطر محکوم کردن گنجی به شش سال زندان مشهور شده بود.
امروز خوندم که قاتلان قاضی مقدس رو اعدام کردند. داشتم فکر میکردم شاید سال دیگه که به حرم بروم این بار سنگ قبر اونها را پیدا کنم.
امروز خوندم که قاتلان قاضی مقدس رو اعدام کردند. داشتم فکر میکردم شاید سال دیگه که به حرم بروم این بار سنگ قبر اونها را پیدا کنم.
Labels:
روزمره
چهارشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۶
فیلترینگ
به سلامتی هفتهی پیش یقین پیدا کردم که وبلاگم در سطح کشور پهناور ایران فیلتر است. از قبلش هم از گوشه و کنار شنیده بودم ولی خب جدی نمیگرفتم و راستش در ته دلم ذوق هم میکردم. چند روز پیش دیگه کلاس گذاشتن رو کنار گذاشتم و مثل بچههای خوب به این مرکز فیلترینگ filter@dci.ir ایمیل زدم گفتم مثکه اشتباهی شده. امروز جواب دادن که آره اشتباه شده. عذرخواهی کردن و گفتن که فیلترینگ رو برداشتن:-)
Labels:
روزمره
اشتراک در:
پستها (Atom)