یک کاری که خاتمی خیلی به خوبی انجام داده است، لوث کردن (شاید هم به لجن کشیدن!) یک سری کلمات و اصطلاحات مانند «جامعهی مدنی» و «احترام به آزادی مخالف» و از این حرفها بوده است. یعنی در آن اوایل اتفاقا خاتمی به خوبی از آنها استفاده کرد و توانست فکر کردن به این چیزها را به میان تودهی مردم بیاورد. ولی وقتی دیگر استفاده از این کلمهها از اندازهی مجاز بیشتر شد و از طرفی عملا هم خیلی اتفاق خاصی نیفتاد، مردم هم از این اصطلاحات زده شدند. نتیجهاش هم این شد که اگر خاتمی امروز برود جایی و دوباره از این سخنرانیها بکند همه میگویند: «برو بابا، حال داری!»
این را گفتم که بگویم معین باید خیلی حواسش باشد که در صحبتهایش از کلماتِ خاتمی استفاده نکند. خوب یا بد، این واژگان سوخته و فقط رای کم میکند. مردم اتفاقا دیگر حاضر نیستند به یک خاتمی ِ دیگر رای بدهند. معین برای همین باید اختلافاتش را با خاتمی برجسته کند و اگر چه کار سختی است ولی از خاتمی تا میتواند انتقاد کند. به جای زدن حرفهای کلی که به نظرم مال همان سالهای ۷۶ تا ۷۸ بود، این بار خیلی مشخص یک سری از کارهایی که میخواهد بکند را بگوید. مثلا معین به جای تاکید بر اهمیت آموزش باید بگوید کتابهای درسی را عوض میکند. به جای شعار دادن دربارهی حقوق زنان مثلا بگوید قوانین خانواده را عوض میکند. حالا هر طوری که گفتنش بیخطرتر است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 comments:
ارسال یک نظر