سه‌شنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۳

این خاطرات علی لاریجانی که هر روز در روزنامه‌ی ِ جامِ جم چاپ می‌شود، به حساب قرار است راهی باشد برای تبلیغ ِ ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری. ولی من فکر می‌کنم اگر مردم واقعا این خاطرات را بخوانند اتفاقا نتیجه‌ی وارونه بدهد و رای‌های لاریجانی کم شود. آدم وقتی این خاطرات را می‌خواند مو به تنش راست می‌شود که یک چنین آدم ِ کوته‌بینی قرار است پس‌فردا همه‌ کاره‌ی این مملکت بشود!

ولی جز نظرات عقب‌مانده‌ی این کاندیدای محترم، آن چیزی که برای من خیلی جالب‌تر است کل ِ روایت آن روزگار و شیوه‌یِ بدویِ رتق و فتق امور در آن دوره است. در یکی از یادداشت‌ها لاریجانی نوشته بود که دکتر مرندی وزیر وقت بهداشت بهش تلفن می‌کند و می‌گوید که آن‌ها می‌خواهند شیر مادر را تبلیغ کنند و انتظار دارند تلویزیون کمکشان کند. لاریجانی هم زنگ می‌زند به معاونش که مثلا مرندی گفته شیر مادر و شما لطفا برنامه در این‌ باره بسازید.

خداوکیلی مملکت نوبر است. برای تبلیغ شیر مادر وزیر زنگ می‌زند به رییس صدا و سیما. خب بقیه‌ی امور مملکت هم همین‌طوری باشد انتظار دیگری نباید داشت.