شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۳

این هم یک خاطره از شمس‌الواعظین به مناسبت اتفاقات اخیر

شمس تعریف می‌کرد از دیدارش با گنجی در یکی از مرخصی‌هایش از زندان. گنجی نقل می‌کند از مرتضوی که به او گفته است اگر حرف‌هایی که در مانیفیستِ جمهوری‌خواهی نوشته است را پس بگیرد او هم قول می‌دهد آزادش کند. شمس هم رو می‌کند به گنجی می‌گوید که مبادا گولِ مرتضوی را بخوری که این مردک یک روده‌ی راست هم در شکمش پیدا نمی‌شود.

حالا من نمی‌فهمم این مزروعی‌ ِ پدر با کدام عقلی حرف‌های اداره‌ی اماکن را باور می‌کند و پسرش را می‌برد برای پاره‌ای گفت‌وگوها و از همه بدتر به روزنامه‌ها می‌گوید خبر را کار نکنند چرا که اماکنی‌ها قول دادند سر‌ ِ ۴۸ ساعت پسرش را آزاد کنند. اگر خود پدر گوشه‌ی زندان بود می‌گفتم همان بهتر که آن‌جا بماند!