آیا مردم ما خاتمی از سرشون خیلی زیاده یا این که مردم ما لیاقتشون خیلی بیشتر از همهی حاکمانشون حتی خاتمیه؟
آیا اشتباه اصلاحطلبان در دوران خاتمی این بود که بدون توجه به مقاومت محافظهکاران مطالبات رو مطرح کردند (تندروی) یا این که در مطرح کردن مطالبات مردم کوتاهی کردند (کندروی)؟
بدون در نظر گرفتن اخلاقیات شخصی، شیوهی کدام یک از این دو وزیر ِ دوران اصلاحات رو در مواجهه با محافظهکاران بهتر میدانید: مهاجرانی یا عبدا... نوری؟
الان که به گذشته نگاه میکنید به نظرتون بهتر بود خاتمی یه موقعی در دوران رییسجمهوریش استعفا میداد؟
6 comments:
خاتمی اوکی بود اطرتفیانش و تیم مدیریتش قدرت طلب و منفعت طلب بودند به آخرین چیزی که فکر می کردند اصلاحات و منافع مردم بود فقط ماسکش زده بودند.
1. سطح معلومات و فرهنگ سیاسی و اجتماعی مردم ما (حتا بسیاری از جمع های «روشنفکر») بسیار پایین است. بنابراین به این مفهوم، «لیاقت» مردم کمتر از خاتمی است. ولی از طرف دیگر تنها شانس ما برای پیشرفت سریع از نظر سیاسی و اجتماعی ظهور رهبر/حاکمی است که پله های زیادی از مردم جلوتر باشد. از این نظر، حاکمان ایران از جمله خاتمی عقب تر از حدی هستند که بتوانند چنین تغییر جدی ای را ایجاد کنند.
2. به نظرم جواب این سوال نمیتواند دوگزینه ای (تندروی/کندروی) باشد. به نظرم اصلاح طلبان در بعضی موارد تندروی کردند و در بعضی موارد کندروی. مثلا بعد از هیجده تیر، اصلاح طلبان باید قوی تر عمل میکردند و با پشتوانه ی مردم و به خصوص دانشجویان جناح خشونت گرا را وادار به عقب نشینی میکردند. از طرف دیگر، به نظرم در انتخابات مجلس دور زدن هاشمی رفسنجانی به جای وارد کردن او در جبهه ی اصلاحات تندروی بود.
3. مهاجرانی. من از پراگماتیسم جناح کارگزاران، به خصوص افرادی مثل مهاجرانی و کرباسچی خوشم می آید.
4. نه. استعفا بی نتیجه است. به جای استعفا میتوانست مستقیم با مردم وارد صحبت شود.
پاسخ های متفاوت به این پرسش ها، این امر بنیادی را که خاتمی این بار با توانی به مراتب کم تر از دوره ی پیش به طریق اولی ناتوان از انجام اهداف اصلاح طلبانه ی خویش خواهد بود، دگرگون نخواهد کرد.
در نتیجه به تر است این پرسش ها را یک سره نادیده گرفت و پرسش های دیگری مطرح کرد-برای نمونه: آیا اصلاح طلبی در نظام ج.ا ممکن و معطوف به نتیجه است؟ اگر آری آیا نیازمند ره بر است - ره بری که به عنوان نامزد ریاست جمهوری وارد صحنه شود؟ اگر آری چه کسی شایسته گی این ره بری را دارد؟
چرا به قالیباف رای خواهم داد؟
http://goornevesht.wordpress.com/2008/12/17
محمد خاتمی: «اگر به سراغ افرادی برويم كه هم برنامه دارند و هم تحولخواهند و هم حساسيتی كه روی ماها وجود دارد، روی آنها نيست، در خدمت بيشتر به مردم بودهايم. ما و شما بايد تلاش كنيم تا آنچه بيشتر به سود جامعه است، انشاءالله عملی شود».
اینها جملاتی ست که خاتمی در روز ۲۵ آذر ۱۳۸۷ در دانشگاه تهران بر زبان رانده است. آری٬ من هم با این نظر موافقم و اعتقاد دارم آن افراد که رویشان حساسیت کمتری وجود دارد و روحیهیی پراتیک دارند قطعن خاتمی نیستند. به نظرم محمدباقر قالیباف نزدیکترین مصداق این اشارت خاتمی باید باشد. شاید البته اشکال از من است که کروبی را تحولخواه نمیدانم و اعتقاد دارم برنامه هم اگر داشته باشد از جنس همان طرح ۵۰هزار تومانی ست که هنوز پزش را میدهد و اعتقاد دارد توسط دولت محمود احمدی نژاد به سرقت رفته است! چرا قالیباف را گزینهی مناسبی میدانم برای ریاست جمهوری؟
*
۱- پراگماتیک و عملگراست و به توسعه نگاه سیستماتیک دارد. به نظر من اگرچه خیلیها ظاهرن برنامه دارند اما او در عمل نشان داده است که برنامه را باور دارد.
*
۲- مدتهاست ردای نظامیگری را به کنار افکنده است و به روشهای انتخاباتی مدرن و دموکراتیک اعتقاد دارد.
*
۳- تجربهی شهرداری او یکی از موفقترین تجربههای مدیریتی کشور در این چند سال به حساب میآید.
*
۴- در انتخابات ریاست جمهوری پیشین و سپس در مدیریت شهری نشان داد به نسبت دیگر کاندیداهای اصولگرا و حتی به نسبت برخی اصلاحطلبان به باورهای بنیادین اصلاحطلبی نزدیکتر است. او در سالهای بعد از انتخابات اعمالی که منافات اصولی داشته باشد با آن چهرهی مترقی که از خود در انتخابات بروز داد٬ انجام نداده است. خیلیها مثل خودم در آن زمان آن چهره از اصولگرایی را راستین نمیانگاشتند و فکر میکردند نوعی ظاهرسازی ست که به اقتضای زمان دیگرگون خواهد شد.
*
۵- در عین حال که فردی از نظام فعلی سیاسی و نزدیک به رهبری آن محسوب میشود و تبعن حساسیتها و مانعتراشیهای آن چنانی بر سر برنامههایش مفروض نیست٬ پتانسیل آن را دارد که چهرهی جهانی مطلوبی باشد. او از مدعوین اجلاس داووس بوده است و تعامل مناسبی با شهرداران جهان داشته است.
*
۶- اهل مبارزه است و از زمین خوردن پریشانحال و ناامید نمیشود. جاهطلب است و برای خود و کاری که انجام میدهد آرزوهای بزرگ در سر میپروارند. ضمنن تا اینجا که بیشتر دندان تیز خود را نشان قدرتمندان داده است نه به آنها که عادتن سرشان را به هر عزا و عروسی میبرند.
*
۷- اگرچه موافقان او در عرصهی سیاست الزامن همفکر و همداستان امثال من به شمار نمیآیند اما مخالفان جدیش معمولن همانها هستند که افکار مترقی و روشنفکرانه را از بیخ و بن برنمیتابند.
*
۸- به نظر من مهمترین خاصیت قالیباف این است که برخلاف غالب ملت ایران نگاهش بیشتر به دنبال پیدا کردن راه حل است تا پیدا کردن مقصر.
بعد از مدتها دوباره به وبلاگتان آمدم.پست هایتان خوب است،موفق باشید
ارسال یک نظر