چهارشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۷

در نکوهشِ کتاب‌خوانی

چرا به مطالعه، در فرهنگِ ما، اهمیت زیادی داده می‌شود؟ و در مقابلش تلویزیون نگاه کردن امر بیهوده‌ و نکوهیده‌ای است. همه‌جا صحبت از سرانه‌ی مطالعه است و این که چرا ما ایرانیان سرانه‌یمان کم است. بسیار هم گفته می‌شود که ما وقت زیادی را پای تلویزیون هدر می‌دهیم.

فرق فلان کتاب داستان با یک فیلم داستانی چیست؟ فرق فلان رمان با فیلم سینمایی چیست؟ فرق فلان کتاب تاریخی یا زندگی‌نامه با فلان مستند تلویزیونی چیست؟ چرا این همه ملت پای فلان مجموعه‌ی تلویزیونی که می‌نشینند، فرض نمی‌کنیم فلان کتاب داستان یا حکایت را خوانده‌اند و سرانه‌ی مطالعه‌یمان را بالا نمی‌بریم.

می‌گویند سرانه‌ی مطالعه در کشورهای غربی بالاست. مردم همه در مترو کتاب می‌خوانند. خب حالا مگر چه می‌خوانند؟ این کتاب‌های قطع جیبی یک دلاری که یا داستان عشقی است یا جنایی. اصلا من چه کاره‌ام که روی کتاب آن‌ها ارزش‌گذاری کنم. ولی خب فیلم‌های تلویزیون خودمان که بسی آموزنده‌تر است.

من هر چه کتاب می‌خوانم فردایش همه‌اش یادم می‌رود. کتاب سخت در ذهن می‌ماند. ولی فیلم و تلویزیون ماندگارتر است. تازه خلاصه‌تر هم هست. کتاب داستان که می‌خوانی نویسنده صد ساعت چروک روی صورت فلان نفر را شرح می‌دهد و رنگ گوشه‌ی دیوار. خب همه‌ی این‌ها را با یک نگاه می‌بینی و وقتت را کمتر تلف - یا صرف- می‌کنی.

من بعضی آدم‌ها را دیده‌ام که معلوم است هزاران کتاب خوانده‌اند. همین خیلی از علمای دینی‌مان. ولی بحث که می‌کنند از ضعف استدلالشان حیرت می‌کنی. در تعجبی که او این همه عمرش پس چه خوانده. مگر کتاب خواندن قرار نبود آدم‌ها را پخته کند. ساده‌سازی است مشکل را فقط در این بدانیم که آن‌ها کتاب‌های با دیدگاه‌های مختلف را نمی‌خوانند.

راستی می‌دانید که آیا کتاب دعا خواندن مردم را هم در سرانه‌ی مطالعه حساب می‌کنند؟ چرا که نه؟

10 comments:

ناشناس گفت...

کمی با سخنان شما موافقم
ولی بنده به شخصه از صدا و سیما رضایت ندارم. یعنی اصلا متفنر شده ام. با این برنامه های احمفانه ، مضحکانه و اکثر بدآموزانه.. به غیر از چند استاثنا که تعداشان هم اندک است و هم نقات قوتشان.
به هر حال بنده به شخصه موافق تکنولوژی هستم ولی با جبر آن مخالفم. باید با وسایل دیگر هم چشم خود را آشنا کنیم. به غیر از تلویزیون میشود به کتاب اعتماد کرد و...
دو پیام بهداشتی:
ورزش فراموش نشود
امروز سیگار= فردا بیمار

با تشکر

Mohammad Mahdian گفت...

یاسر جان،

اولا که فقط فرهنگ ما نیست که به مطالعه اهمیت میدهد، بیشتر فرهنگ ها این طور هستند.

دوما، قبول دارم که خواندن و دیدن فیلم از نظر میزان اطلاعاتی که به مخاطب میدهند تفاوت چندانی ندارند. خواندن در بعضی جنبه ها قوی تر است (مثلا وقتی که یک بحث تحلیلی مطرح است) و دیدن در جنبه های دیگر. ولی میزان کتاب خواندن به عنوان یک «شاخص» بهتر عمل میکند، چون کتاب خواندن هزینه ی بیشتری برای خواننده دارد تا فیلم دیدن برای بیننده، و در نتیجه کتاب خواندن عمل «عامدانه» تریست نسبت به فیلم دیدن.

سوما، یک تفاوت عمده بین خواندن کتاب یا دیدن فیلم ویدیویی از یک طرف و دیدن تلویزیون از طرف دیگر وجود دارد: تلویزیون اطلاعات رو بدون انتخاب شما به شما میدهد (مدل «پوش» اطلاعات)، در حالی که کتاب و ویدیو در زمینه ای که شما اطلاعات میخواهید به شما اطلاعات میدهند (مدل «پول»). به همین خاطر مردمی که منبع اصلی اطلاعاتی شان تلویزیون است، خصوصا در شرایطی که تلویزیون ها در کنترل دولت هستند، بسیار ساده تر توسط دولت و قدرت های جامعه کنترل میشوند.

بعد از اینها، میگویی فیلم های تلویزیون خودمان که بسی آموزنده تر است؟؟؟؟ به قول اینجاییها «وات هو یو بین سموکینگ»؟!!!

Unknown گفت...

محمدجان، راستش وقتی صحبت از فیلم‌های تلویزیون خودمون می‌کردم تو ذهنم چند سریالی بود که تازه فرصت کردم و دیدم (مرد هزار چهره، میوه ممنوعه) که انصافا به نظرم خیلی خوب بودند. اخبار و برنامه‌های تبلیغی تو ذهنم نبود.

ناشناس گفت...

Dear Yaser, a couple of remarks:x

1. Reading improves your quality of using the language, much more effectively than watching movies. (Have you notices that here people generally speak more coherently than Iran? )x
2. When you say you keep forgetting things that you read instantaneously, you are ignoring how the brain works! Do you remember all the physics that you learned during you PhD? But don't you think that you look at physics problems more maturely than before you read all those books? The same applies to politics, social science, and life in general. Somehow reading needs more attention and concentration...x

ناشناس گفت...

این قبول که مردمی که در غرب در مترو کتاب می‌خوانند احتمالاً رمان می‌‌خوانند؛ اما، از طرفِ دیگر، آن چند دقیقه‌ی سالانه‌ی مطالعه‌ی ایرانیان هم چه بسا که عمدتاً نتیجه‌ی رمان‌خوانی (یا مثلاً خواندنِ مفاتیح الجنان، که حدس زده‌اید) باشد.

در موردِ رمان و فرق‌اش با فیلم، حرف‌تان جداً عجیب است—تصور می‌کنم که رمان‌هایی که خوانده‌اید چیزهای خوبی نبوده‌اند. غیر از این، مثلاً جمله‌ی اولِ آنا کارِنینا‌ را چطور در فیلم نشان می‌دهید؟

Happy families are all alike; every unhappy family is unhappy in its own way.


--صدرا.

Qasem گفت...

اعتراف می‌کنم با نوشته‌ات از دیدگاهی موافق هستم. نوع برخوردها و شناخت روابط اجتماعی را در فیلم‌ها یا مشاهده‌ی اطراف به‌تر می‌توان یاد گرفت. اما نگاههای مثلن هایدگر یا ویتکنشاتین را نمی‌توان در فیلمها آموخت. برهم‌نهی‌ای از هر دوتایش لازم است.

اما من دو سال است که در ایران هستم و هنوز تلویزیون نگرفته‌ام. چون هنوز تلویزیون را وسیله‌ی گسترش حماقت دستِ جمعی می‌شمارم. ماهوراه هم هنوز قانونی نشده است. وقتی می‌خواهم مردم و نوع روابطشان را نگاه کنم به کوه می‌روم و وقت پایین آمدن در مسیر عبور مردم یکی-دوساعت می‌نشینم و آنها را نگاه می‌کنم. در ایران کافه یا جایی وجود ندارد که بتوان یکی-دوساعت آن جا نشست و به مردم و نوع رفتارشان نگاه کرد. جای دیگری که می‌توان را مردم را نگاه کرد بودن آن که شخصی مزاحم تو شود٫ امامزاده ها هستند که مردم می‌آیند دعا و کتاب و اینها می‌خوانند. این دو گروه از مردم از هم‌دیگر تماییز زیادی دارند. اشتراکشان هم این است که به نظر نمی‌آید به طور متوسط هیچ یک از دو گروه فکر کنند و منطقی رفتار کنند

ناشناس گفت...

Mohandes, webloge tou baiad be onvan nemoneiee az negah mohandesi be omour ejtemaiee farhangi moarefi she, khob bab engilisi ke baladi ghablesh ie googli bekon bebin chera saraneie motalle moheme bad bia bnevis/...

ناشناس گفت...

Ageh gharar basheh keh ketabe doa khoondan ro ham too saraneye motale-e hesab konim, baiad sineh-zani va zanjir-zani ro ham beh liste varzeshhaye olympic ezafeh konim.

فلاوین گفت...

بالا خره همون رمان و کتاب جنایی رو هم که می خونند یه کم کمتر وقت می کنند به سر تا پای مردم فکر کنند و ایراد بگیرند و در موردش با بقیه حرف بزنند و ... کلا عادت می شه به جای اینکه زبونت ور ور بچرخه چشمات چپ و راست برن و بیان! کلا به نظر من بد نیست! خوبه! تلویزیون هم بده! چون اکثرا حاصل هپروت بافی یه سری آدمه مثل خود ما... وای به روزی که این فیلم ساز از خودمون هم پایین تر باشه... صدا و سیما هم که تو ایران فقط وسیله تبلیغ نظام هستش و کاربرد اون بیشتر در روستا هاست ...
در ضمن وبلاگ خوانی به منظور تبلیغ وبلاگ تازه راه افتاده، اس ام اس خوندن هم جزء سرانه مطالعه هست! قبض آب و برق و تلفن و... و تابلوی مغازه ها هم شاید باشه... پس چطوری سرانه مطالعه ما 10 دقیقه شده؟؟؟
خوب اون طوری که فهمیدین اومدم بگم به وبلاگ من هم بیایید! اگر منو لینک کنید ناراحت نمی شم چون سعه صدر دارم!!!:)

ناشناس گفت...

سلام متاسفانه فرهنگ كتابخواني در كشورمان جا نيفتاده وكتاب جزابيتي كه بعضي فيلمها دارندرا ندارند .