پنجشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۵

یلدا بازی

این هم حسن ختام بازی یلدا. ممنون از کسانی که بنده رو دعوت کردند و شرمنده که نتونستم زودتر از این بنویسم. یعنی راستش یه بار هم کلی نوشتم ولی یه دفعه مشکلات فنی رخ داد و همه چی پرید و دیگه خیلی سختم بود دوباره بنویسم.

اول این که من اصلا ذوق هنری و ادبی ندارم. هیچ یک بیت شعری رو بدون غلط نمی‌تونم بخونم و معنی‌اش رو هم در آخر اصلا نمی‌فهمم. ذوق فیلم خارجی دیدن رو هم با تقریب خوبی ندارم و فیلم رو اگر ببینم اصلا نمی‌فهمم چی شد.

دوم این که با مختاباد و آهنگران (و با تقریب خوبی فقط هم با همینا) اکیدا حال می‌کنم. بویژه آهنگران برای وقت‌هایی که دلم گرفته و تنها می‌شم خیلی حال می‌ده.

سوم این که در بهترین اوقاتی که می‌شد در ایران فعالیت سیاسی کرد (یعنی از ۷۴ تا ۷۸) در انجمن اسلامی دانشگاه شریف فعال بودم. تو اون مدت همه کار می‌شد کرد و از دادگاه و کمیته انضباطی هم خبری نبود. احتمالا امیدوار بودنم به اصلاحات هم ربط مستقیم داره با زمان کار کردنم در ایران. قبل از این که بگیر ببندها هم شروع بشه اومدم تورنتو.

چهارم این که ناخن‌هایم رو با ناخن‌های دیگم می‌کنّم و از این بابت بانوی گرامیم کلی از دست بنده شاکی‌ است. همیشه برای اون ناخن آخری که نمی‌شه کند کلی مشکل دارم.

پنجم هم یه خاطره. سال اول دانشگاه یه خرده دچار مشکلات فلسفی شدم. اون موقع حدادعادل رو یه کم می‌شناختم و برای مشاوره رفتم پیشش. یه آخر شبی رفتم سر کار حدادعادل تو یکی از این سازمان‌های فرهنگی که اسمش یادم نیست. یکی دو ساعتی درباره‌ی همه چی حرف زدیم و خب ماجرا تموم شد. بعد از اون حدادعادل یکی دوباری مادرم رو دید و از اون جا که نگران شده بود من خل بشم یا خودکشی کنم کلی از مادرم حالم رو پرسیده بود. مادرم هم از همه جا بی‌خبر فکر کرده بود چه پسر کار درستی داره که هی حدادعادل حال و احوالش رو می‌پرسه!

12 comments:

ناشناس گفت...

نمی شه اون ناخون آخری رو خورد؟

ناشناس گفت...

حالا حداد عادل مادر شما را واسه چی دایم زیارت می کرده؟
:-?

Mohammad Mahdian گفت...

ee, to ham naakhoonaato mikani? pas man tanhaa nistam!

ناشناس گفت...

salam yaser. baraa nakhon aakhari az dandoonet estefaadeh kon!!
ghorbaanet-- akbar

ناشناس گفت...

ٰراستی اون دبیرستانی که قرار بود تو مشهد به اسمت کنن چی شد؟

ناشناس گفت...

پس بورس رو هم حداد جور کرد؟ خوب بگو بازم بفرسته.

ناشناس گفت...

بدبخت اینکه حداد عادل حال آدم رو بپرسه نشانه کاردرستی نیست نشانه کثافت و بدبختی خانوادگیه!

همه مون می دونیم چه نوع خانواده هایی هستن که توی این جانورها می لولند.
تازه پزش را هم میدی!

ناشناس گفت...

کامنت گزار ناشناس جانوران !؟ کدام جانوران !؟ والله اگر انسانهای متدین و مردمی و متین
مثل حداد عادلها منظور شما باشد باید عرض کنم در حماقت محضید چرا که دوران شاه
هر الاغ و گاوی که مدرکی از کشور غربی داشت میشد وزیر انچه لازم بود بوسیدن خایه
شاه بود و بیچاره شاه خودش بیضه روسای جمهور امریکا را درذدست داشت مردم ایران ان جانوران
را با لگد بیرون کردند مثل شمپانزه ایی مثل تو

ناشناس گفت...

سلام ! بابا به خدا لينك دادن مستحب است و جواب لينك دادن واجب : دي . يعني نمي خوايد يه لينكي هم به وبلاگ من بديد ؟؟

ناشناس گفت...

این کامنت‌گذارات ما رو کشتن، من وبلاگ دیگه ندیدم این جوری چرا این جوریه این‌جا؟

Qasem گفت...

این ناشناس گویا تضاد شخصیتی ی حاد دارد. به نارواهای خودش ناروا جواب می دهد. یاسر روانشناس خوبی می شناسی به این ناشناس معرفی کنی؟

ناشناس گفت...

برادر کراچیان , ما ! مدربزرگمان که زن عموی خدا بیامرز شما می شود عمرش رو داد به شما- به همین خاطر رفتیم مشهد و در راه خم آهنگران را در هواپیما دیدیم و آنجا هم مادر شما قدم رنجه کردند و در مراسمات شرکت کردند . از طرف این خاندان جدا از ایشان تشکر کنید .....