سه‌شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۵

با اجازه‌ی بزرگترها

همه‌ی ماجراها به کنار از این که کاملا برعکس پیش‌بینی عباس عبدی مبنی بر این که لیست حامیان دولت در مجموع اول خواهد شد اتفاق افتاد خوشحال شدم. اکبر گنجی هم که افتخار نداد این دفعه تحلیل کنه.

عباس عبدی به نظر من در تحلیل‌هایش مساله رو این قدر پیچیده می‌کنه و مقدم موخر بهش اضافه می‌کنه که خواننده درش گم می‌شه. بعد هم خب در هم‌چنین نوع تحلیلی هر چیزی می‌توان آخرش نتیجه‌گیری کرد.

6 comments:

ناشناس گفت...

سلام . به وبلاگتون در راز نو لینک داده شد . همواره پاینده باشید !

ناشناس گفت...

الپر خان ...درسته که بیست و اندی ساله در خارج کشورم اما از شما
که مسئول رای گیری و رای شماری داری بیشتر درک میکنم که انتخابات
ایران و اکثرا کشورهای غیر اروپای غربی حتی اروپای شرقی با ایران
فرق چندانی نداره چرا !؟ اقای الپر در کانادا که زندگی میکنم رای دادن
درست مثل ماشینشان روی حساب و کتابه ..ببم !! اینجا سه ماه بهر انتخاباتی
نفر به نفر رای دهنده بوسیله نامه بدر خانه اشان اسم گزاری میشوند
وقتی رفتی حوضه مخصوص اسمت را پیدا میکنند و رویش یک
خط قرمز میکشند و ورقه رای را بدستت میدهند ...امکان ندارد بتوانی در
حوضه دیگر رای بدهی و قس علی هذا...ایران هر کس دلش خواست فردایپرای
گیری میرود رای میدهد اما کانادا اگر سه ماه قبلش جواب نامه دعمتی را
نداده باشی ول معطلی ...انشا الله که حالیت شده باشد

ناشناس گفت...

صاحب بزرگوار خط قرمز!
ممکن است آیا که شما هم در بازی یلدایی سهیم شوید از برای خدا...

ناشناس گفت...

با کوچه آواز رفتن نیست
فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم
چیزی جزء تنهایی با من نیست ...

ترسم نیست بی تردید از جاده ، از سایه
تاریکِ تاریکم ، من از من می ترسم
من از سایه های شب بی رفیقی
من از نارفیقانه بودن می ترسم ...

Mohammad Mahdian گفت...

check out http://news.yahoo.com/s/ap/20061226/ap_on_bi_ge/iran_oil

if the predictions in this paper come true, your prediction of the status of iran in 15 years will be a best-case scenario.

ناشناس گفت...

یلدا بازی
پانزده سال پیش دوستم را قانع کردم که تماس با رادیوهای خارجی اشکالی ندارد و اطلاعات با این مسائل کاری ندارد ولی هر چه سعی کردیم نتوانستیم بنابر این از اپراتور رزرو مکالمات بین المللی خواستیم رادیو آمریکا را برایمان بگیرد و او چنین کرد ولی دوستم در شروع صحبت ترسید و تلفن را قطع کرد ما هردو در تردید بودیم که دوباره اپراتور مخابرات به ما زنگ زد و با لحنی لات گونه پرسید چرا قطع کردید و ما گفتیم ببخشید و او دوباره صدای آمریکا را برای ما گرفت بعد از اینکه دوستم یک دهن داریوش خواند و قطع کردیم من گوشی را برداشتم تا با منزل تماس بگیرم که این پیام را شنیدم مشترک گرامی تلفن شما تا اطلاع ثانوی مسدود است !
تازه چند ماهی بود که سفارت عراق بازگشائی شده بود من همینطوری و برای تست از یک تلفن همگانی با سفارت تماس گرفتم و اخطار دادم که قرار است امروز عده ای ... به سفارت حمله ی موشکی کنند . در آنطرف خط ولوله ای به پا شد و مرتب افراد مختلفی گوش را می گرفتند و با زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی با من صحبت می کردند که من هم با یک زبان می گفتم سفارت را تخلیه کنید.
آیا زندگی ارزش آن را دارد که انسان به خاطرش بمیرد ؟! احتمالا جواب شما منفی است ٬ راستش آن زمان این سخت ترین سوالی بود که در ذهن من طرح شد . ولی مافیا آنقدر