دوشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۴

می‌دانم. همه‌ی آن‌چه را که می‌خواهید بگویید می‌دانم. می‌دانم زندگی اکبر گنجی در خطر است. ولی من گونه‌ای دیگر می‌اندیشم. دوست دارم به جای همه‌ی نامه‌ها، ایمیل‌ها و فکس‌هایی که به سازمان‌های حقوق بشر می‌فرستیم، گنجی را یک بار دبگر ببینم. ببینم و به او در نهایت تاسف خبر دهم که مردمی که او نگرانشان است رشادت‌هایش را ارج نمی‌نهند. به او بگویم زندان ماندن برای آرمان‌ها دیگر ارزشی ندارد. هر اندازه ناگوار باشد ولی من به او التماس می‌کنم نامه‌ای بنویسد. از جنس همان‌ نامه‌هایی که خیلی‌های دیگر نوشتند. هیچ کس را برای نوشتن آن نامه‌ها ملامت نمی‌کنند. زندگی و آزادی را برای هیچ آرمان و اصولی نباید از دست داد.