این تشکیل کمیتهی چهار نفره خبر خیلی خوبی بود. تجربهی این بیست و پنجساله در ایران میگوید که معمولا هر کاری که برایش کمیتهی حل اختلاف تشکیل دادند به جایی نرسیده است. فکر میکنم باید از مقام معظم هم خیلی ممنون بود که هنوز مسالهی کنونی را معضل تشخیص ندادهاند و ماجرا را با حکم حکومتی خودشان به گند نکشیدهاند.
وقتش است کاری کرد کارستان.
یکشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۲
یک طورهایی فکر میکنم که اصلاحطلبان مجلس با علم به این که شورای نگهبان حتما طرح سهفوریتی را رد میکند - که همین طور هم شد- این طرح را تصویب کردند. آنها سعی میکنند اختلافات را برجسته کنند تا در این زمان اعتماد از دست رفتهیشان را به دست بیاورند.
شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۲
یکی دو ماه پیش تاجزاده در دیدار با بچههای تحکیم به آنها گفت که از همین ابتدا انتخابات را تحریم نکنند. بلکه بیایند بر برگزاری یک انتخابات آزاد پافشاری کنند و اگر در نهایت چنین چیزی ممکن نشد آن وقت به صحبت از تحریم بپردازند. فکر میکنم درستی حرفهای آن روز تاجزاده این روزها ثابت شد. تاکید نمایندگان بر انتخابات آزاد و حالا درگیری کنونی آنان با شورای نگهبان و برگزاری تحصن این فرصت را فراهم کرده که یک اتفاق جدی بیفتد و شاید این بار یک قدمهای بلندی به جلو برداشته شود. این تحصن از یک سو باعث شده است که یک همبستگی بین همهی مدیران دولتی و نمایندگان مجلس بوجود آید و بدین ترتیب اگر هم استعفایی قرار باشد انجام شود همه جانبه خواهد بود. از طرف دیگر میشود امیدوار بود در روزهای آینده بخشی از اعتماد مردم هم بازگردد و آنها نیز به پشتیبانی تحصن بیایند.
فرق دفاع از انتخابات آزاد و تحریم همین جاست. وقتی شما از بِ بسمالله تحریم - فعال و غیرفعال فرقی نمیکنید - کنید تنها کاری که میتوانید بکنید این است که در خانهیتان بنشینید و دعا کنید که رژیم سقوط کند و بدین ترتیب فرصتی هم برای بسیج نیروهای اجتماعی پیدا نمیکنید. برای همین هم فکر میکنم تحریم در شرایط کنونی یک حرکت انفعالی است. حال این که دفاع از انتخابات آزاد یک فعالیت مشخص و قدم به قدم سیاسی است که چون آرامتر و با قابلیت برنامهریزی بیشتر صورت میپذیرد امکان موفقیتش هم به مراتب بیشتر است.
فرق دفاع از انتخابات آزاد و تحریم همین جاست. وقتی شما از بِ بسمالله تحریم - فعال و غیرفعال فرقی نمیکنید - کنید تنها کاری که میتوانید بکنید این است که در خانهیتان بنشینید و دعا کنید که رژیم سقوط کند و بدین ترتیب فرصتی هم برای بسیج نیروهای اجتماعی پیدا نمیکنید. برای همین هم فکر میکنم تحریم در شرایط کنونی یک حرکت انفعالی است. حال این که دفاع از انتخابات آزاد یک فعالیت مشخص و قدم به قدم سیاسی است که چون آرامتر و با قابلیت برنامهریزی بیشتر صورت میپذیرد امکان موفقیتش هم به مراتب بیشتر است.
پنجشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۲
سال ۷۸، بعد از توقیف روزنامهی توس بود که جلاییپور و شمس برای یک جلسهی پرسش و پاسخ به دانشگاه شریف آمده بودند. یکی از دانشجوها شروع کرد به انتقاد که چرا شما در روزنامهیتان از آدمی مثل کرباسچی که فقط به فکر پول و قدرت است حمایت کردید. جلاییپور هم در جواب گفت این که یک نفر دنبال این چیزهاست که امر بدی نیست. اصلا همهی آدمها در زندگیشان به دنبال سه چیزند : قدرت، ثروت و منزلت.
این را گفتم به آنهایی که میگویند نمایندگان مجلس فقط به فکر پول و قدرت و این چیزها هستند. بله دقیقا همینطور است و خیلی هم خوب است که همین طور است. نمایندگان مجلس فقط به فکر خودشان هستند و به نظر من اتفاقا به همین دلیل هم مجبور میشوند تا قدم آخر بایستند چرا که اگر کوتاه بیایند دور بعد در مجلس رای نمیآورند. فکر میکنم محافظهکاران هم اگر یک کم به فکر خودشان بودند الان وضع مملکت ما خیلی بهتر از این میبود.
نمیدانم چرا مردم ما انتظار دارند سیاستمداران برای رضای خدا و خلق خدا کار کنند. هیچ جای دنیا اینگونه نیست. شاید مشکل اینجا باشد که در ایران آن ساز و کاری که باعث میشود به فکر منافع شخصی بودن خودبخود به رضای خلق خدا تبدیل شود وجود ندارد. چیزی که در بقیهی کشورها وجود دارد.
این را گفتم به آنهایی که میگویند نمایندگان مجلس فقط به فکر پول و قدرت و این چیزها هستند. بله دقیقا همینطور است و خیلی هم خوب است که همین طور است. نمایندگان مجلس فقط به فکر خودشان هستند و به نظر من اتفاقا به همین دلیل هم مجبور میشوند تا قدم آخر بایستند چرا که اگر کوتاه بیایند دور بعد در مجلس رای نمیآورند. فکر میکنم محافظهکاران هم اگر یک کم به فکر خودشان بودند الان وضع مملکت ما خیلی بهتر از این میبود.
نمیدانم چرا مردم ما انتظار دارند سیاستمداران برای رضای خدا و خلق خدا کار کنند. هیچ جای دنیا اینگونه نیست. شاید مشکل اینجا باشد که در ایران آن ساز و کاری که باعث میشود به فکر منافع شخصی بودن خودبخود به رضای خلق خدا تبدیل شود وجود ندارد. چیزی که در بقیهی کشورها وجود دارد.
به قول امید میلانی :« انفعال آغازِ فاشیسم است، کوشیدیم از انفعالِ حاکم خارج شویم »
اگر مایل بودید این بیانیه را امضا کنید.
اگر مایل بودید این بیانیه را امضا کنید.
سهشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۲
این هم تحلیل اوضاع سیاسی ایران
۱) نمایندگان به خوبی میدانند که هر توافقی ( سازشی ) با محافظهکاران - حتی این که نامزدهای نهضت آزادی هم تایید شوند - به منزلهی خودکشی سیاسی است. سردی واکنش مردم به تحصن خود نشان میدهد که انتخابات در صورت برگزاری با تحریم مواجه میشود و در این حالت اصلاحطلبان بدون تردید انتخاب نمیشوند. یعنی حتی با پذیرش این امر که اصلاحطلبان فقط به فکر انتخاب شدن خودشان هستند - که به نظر من چندان غیر طبیعی هم نیست - باز هم احتمال سازش نمایندگان با شورای نگهبان منتفی است. از طرفی ظواهر امر نشان میدهد که شورای نگهبان اصلا قصد کوتاه آمدن ندارد. بیانیهی مجمع روحانیون هم در همین راستاست.
۲) خاتمی دقیقا در حساسترین زمان به سوییس میرود. یعنی خاتمی ترجیح میدهد در ماجرای کنونی دخالت چندانی نداشته باشد. بنابراین از چانهزنیها هم چندان خبری نیست.
۳) خامنهای و شاهرودی به بم میروند. یعنی این که این مسایل که میگذرد بیشتر دعوای سیاسی است و آنها به فکر مشکلات واقعی مردم هستند. خامنهای هم به نظر میآید فعلا مایل نیست مداخله کند.
۴) آن چه بهمنآقا از تاجزاده شنیده را من هم دیشب شنیدم. در این هفته اتفاق خاصی نمیافتد. از اوایل هفتهی بعد، نمایندگان شروع به استعفا دادن میکنند و مجلس در زمان تصویب بودجه از رسمیت میافتد. دولت هم به ناچار از هم میپاشد و کشور در وضعیت غیرقابل پیشبینی قرار میگیرد. بعد هم فقط خدا میداند چه میشود.
و اما یک خواهش از کسانی که میگویند همهی این ماجراها جنگ زرگری است. شما ۶ سال است دارید این حرف را میزنید، ما هم شنیدیم. این چند روز را لطفا دیگر حرف تکراری نزنید.
۱) نمایندگان به خوبی میدانند که هر توافقی ( سازشی ) با محافظهکاران - حتی این که نامزدهای نهضت آزادی هم تایید شوند - به منزلهی خودکشی سیاسی است. سردی واکنش مردم به تحصن خود نشان میدهد که انتخابات در صورت برگزاری با تحریم مواجه میشود و در این حالت اصلاحطلبان بدون تردید انتخاب نمیشوند. یعنی حتی با پذیرش این امر که اصلاحطلبان فقط به فکر انتخاب شدن خودشان هستند - که به نظر من چندان غیر طبیعی هم نیست - باز هم احتمال سازش نمایندگان با شورای نگهبان منتفی است. از طرفی ظواهر امر نشان میدهد که شورای نگهبان اصلا قصد کوتاه آمدن ندارد. بیانیهی مجمع روحانیون هم در همین راستاست.
۲) خاتمی دقیقا در حساسترین زمان به سوییس میرود. یعنی خاتمی ترجیح میدهد در ماجرای کنونی دخالت چندانی نداشته باشد. بنابراین از چانهزنیها هم چندان خبری نیست.
۳) خامنهای و شاهرودی به بم میروند. یعنی این که این مسایل که میگذرد بیشتر دعوای سیاسی است و آنها به فکر مشکلات واقعی مردم هستند. خامنهای هم به نظر میآید فعلا مایل نیست مداخله کند.
۴) آن چه بهمنآقا از تاجزاده شنیده را من هم دیشب شنیدم. در این هفته اتفاق خاصی نمیافتد. از اوایل هفتهی بعد، نمایندگان شروع به استعفا دادن میکنند و مجلس در زمان تصویب بودجه از رسمیت میافتد. دولت هم به ناچار از هم میپاشد و کشور در وضعیت غیرقابل پیشبینی قرار میگیرد. بعد هم فقط خدا میداند چه میشود.
و اما یک خواهش از کسانی که میگویند همهی این ماجراها جنگ زرگری است. شما ۶ سال است دارید این حرف را میزنید، ما هم شنیدیم. این چند روز را لطفا دیگر حرف تکراری نزنید.
امشب رفته بودم به مهمانی خانهی یکی از دوستان که به مناسبت حضور شمس الواعظین برپا شده بود. از صحبتهای امشب شمس تا آنجا که صاحبخانه به بنده لقب جاسوس محافل خصوصی ندهد سعی میکنم نقل کنم.
برای شمس دو روز پیش از دادگاه احضاریه آمده است. تحلیل شمس این بود که در شش ماه گذشته هیچ روزنامهنگاری بازداشت نشده است چرا که هزینهی این کار برای محافظهکاران خیلی زیاد شده است. به همین دلیل آنها سعی میکنند به جای زندانی کردن روزنامهنگاران و سیاستمداران آنان را از کشور به نوعی اخراج کنند. برای این کار هم میگذارند طرف همین که به یک دلیلی از ایران خارج شد برایش احضاریه یا حکم بازداشت میفرستند تا طرف دیگر باز نگردد. نمونههای این کار را در مورد بهنود، نیکآهنگ کوثر و نوشابه امیری انجام دادهاند. از لحاظ آنها همین که یک نفر از ایران خارج شود ارتباطش با محیط قطع میشود و تبدیل به یک مهرهی بیخاصیت میشود. برای همین شمس با خیال راحت میگفت برمیگردد چون میداند دستگیر نمیشود. گفت دو بار دیگر هم قبلا برایش احضاریه فرستادهاند و او اصلا تحویل نگرفته، اتفاقی هم نیفتاده است.
برای شمس دو روز پیش از دادگاه احضاریه آمده است. تحلیل شمس این بود که در شش ماه گذشته هیچ روزنامهنگاری بازداشت نشده است چرا که هزینهی این کار برای محافظهکاران خیلی زیاد شده است. به همین دلیل آنها سعی میکنند به جای زندانی کردن روزنامهنگاران و سیاستمداران آنان را از کشور به نوعی اخراج کنند. برای این کار هم میگذارند طرف همین که به یک دلیلی از ایران خارج شد برایش احضاریه یا حکم بازداشت میفرستند تا طرف دیگر باز نگردد. نمونههای این کار را در مورد بهنود، نیکآهنگ کوثر و نوشابه امیری انجام دادهاند. از لحاظ آنها همین که یک نفر از ایران خارج شود ارتباطش با محیط قطع میشود و تبدیل به یک مهرهی بیخاصیت میشود. برای همین شمس با خیال راحت میگفت برمیگردد چون میداند دستگیر نمیشود. گفت دو بار دیگر هم قبلا برایش احضاریه فرستادهاند و او اصلا تحویل نگرفته، اتفاقی هم نیفتاده است.
دوشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۲
دیروز با چند تا از بچهها رفتیم مصاحبه با مسعود بهنود. یک مصاحبهی سه ساعت و نیمه در مورد خاطرات روزنامهنگاریش از ابتدا تا امروز. یک تا دو ساعت دیگر بیشتر وقت بود میشد کتابش کرد. هر وقت چاپ شد لینکش را میدهم. فعلا ابن یک جمله را داشته باشید. بهنود میگفت : « در خفقانترین سالهای جمهوری اسلامی یعنی دوران جنگ سانسور به آن اندازهای که در دوران شاه سیستماتیک شده بود وجود نداشت. دو سال در آیندگان هر شب این مامور ساواک کنار ما مینشست و تیترهای روزنامه را به ما میگفت. »
یکشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۲
این هم سه خاطرهی شمسالواعظین از قاضی مرتضوی به نقل از جلسهی دیشب:
۱) یک بار مرتضوی، جلاییپور را صدا میکند و به او میگوید که با این شمس نگرد، چون آدم خوبی نیست. جلاییپور میپرسد چرا؟ مرتضوی میگوید ما از شمس ریمیل پیدا کردهایم. بعد جلاییپور میگوید که آقای مرتضوی این حرفها چیست میزنید. ریمیل که مال لوازم آرایش خانمهاست. چه ربطی به شمس دارد. بعد مرتضوی میگوید این ریمیل شمس آخه به کامپیوتر هم وصل میشود!
۲) در دادگاه روزنامهی نشاط بوده که مرتضوی از شمس نظرش را در مورد قصاص میپرسد. جلاییپور داد و بیداد میکند که این سوالاتی که شما میپرسید همه تفتیش عقاید است و من الان میروم این را به همهی روزنامهها اعلام میکنم. یک کم بعد مرتضوی شمس را به کناری میکشد و میگوید که آیا به نظر او سوالات تفتیش عقاید است؟ شمس هم میگوید بله، این سوالات شما عین انگیزاسیون است. مرتضوی هم بعد میگوید شاید انگیزاسیون باشد ولی تفتیش عقاید نیست!
۳) در دادگاه روزنامهی نشاط بوده و شمس کلی سروصدا میکرده است. بعد مرتضوی به این بهانه که شمس میخواهد پیپ بکشد استراحت میدهد. بعد شمس را میبرد اتاق بغل دادگاه و میگوید آقای شمس، تو بیا و بگو که تو شبی که مقالهی قصاص چاپ شد در دفتر روزنامه نبودی و خبر نداشتی، آن وقت من هم تو را از زندان مرخص میکنم و همهی ماجرا را یک طوری فیصله میدهم. شمس هم قبول میکند. بعد به دادگاه برمیگردند و مرتضوی میگوید که گویا آقای شمس یک سری توضیحاتی میخواهد بدهد. شمس هم میگوید که در استراحتی که بود آقای مرتضوی مرا به این اتاق کناری بردند و گفتند که بگویم آن شب در دفتر روزنامه نبودم تا مرا آزاد کنند. این را که شمس میگوید مرتضوی شروع میکند به داد و بیداد که تو دروغ میگویی. بعد هم شمس میگوید خب میشود بگویید چرا مرا در این مدت به اتاق کناری بردید؟ من و شما که با هم ارتباط ویژهای نداریم که با همدیگر به یک اتاق برویم!
۱) یک بار مرتضوی، جلاییپور را صدا میکند و به او میگوید که با این شمس نگرد، چون آدم خوبی نیست. جلاییپور میپرسد چرا؟ مرتضوی میگوید ما از شمس ریمیل پیدا کردهایم. بعد جلاییپور میگوید که آقای مرتضوی این حرفها چیست میزنید. ریمیل که مال لوازم آرایش خانمهاست. چه ربطی به شمس دارد. بعد مرتضوی میگوید این ریمیل شمس آخه به کامپیوتر هم وصل میشود!
۲) در دادگاه روزنامهی نشاط بوده که مرتضوی از شمس نظرش را در مورد قصاص میپرسد. جلاییپور داد و بیداد میکند که این سوالاتی که شما میپرسید همه تفتیش عقاید است و من الان میروم این را به همهی روزنامهها اعلام میکنم. یک کم بعد مرتضوی شمس را به کناری میکشد و میگوید که آیا به نظر او سوالات تفتیش عقاید است؟ شمس هم میگوید بله، این سوالات شما عین انگیزاسیون است. مرتضوی هم بعد میگوید شاید انگیزاسیون باشد ولی تفتیش عقاید نیست!
۳) در دادگاه روزنامهی نشاط بوده و شمس کلی سروصدا میکرده است. بعد مرتضوی به این بهانه که شمس میخواهد پیپ بکشد استراحت میدهد. بعد شمس را میبرد اتاق بغل دادگاه و میگوید آقای شمس، تو بیا و بگو که تو شبی که مقالهی قصاص چاپ شد در دفتر روزنامه نبودی و خبر نداشتی، آن وقت من هم تو را از زندان مرخص میکنم و همهی ماجرا را یک طوری فیصله میدهم. شمس هم قبول میکند. بعد به دادگاه برمیگردند و مرتضوی میگوید که گویا آقای شمس یک سری توضیحاتی میخواهد بدهد. شمس هم میگوید که در استراحتی که بود آقای مرتضوی مرا به این اتاق کناری بردند و گفتند که بگویم آن شب در دفتر روزنامه نبودم تا مرا آزاد کنند. این را که شمس میگوید مرتضوی شروع میکند به داد و بیداد که تو دروغ میگویی. بعد هم شمس میگوید خب میشود بگویید چرا مرا در این مدت به اتاق کناری بردید؟ من و شما که با هم ارتباط ویژهای نداریم که با همدیگر به یک اتاق برویم!
پنجشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۲
سکوت و بیتوجهی نسبت به تحصن، که این روزها همه جا را - از جمله وبلاگها - فرا گرفته است بسیار آزاردهنده است. آن موقعی که مردم اشتیاقی داشتند، اصلاحطلبان کاری نکردند و حال که اصلاحطلبان اشتیاق دارند این مردمند که بیتفاوتند.
شکی نیست که در میان متحصنین ممکن است کسانی باشند که ترجیح دهند همه چیز از طریق چانهزنیهای پشت پرده حل شود. اما هستند نمایندگانی که این گونه هم نیستند. این دسته در برابر دستهی دیگر نیاز به حمایت و پشتگرمی دارند. به نظر من متحصصین این یکی دو روز به برآورد اوضاع مشغولند تا تصمیم بعدی خود و وارد کردن تحصن به مرحلهی جدید را بگیرند. اگر سردی فضا همچنان این گونه ادامه پیدا کند این بار نیز اقتدارگرایان پیروز میشوند.
شکی نیست که در میان متحصنین ممکن است کسانی باشند که ترجیح دهند همه چیز از طریق چانهزنیهای پشت پرده حل شود. اما هستند نمایندگانی که این گونه هم نیستند. این دسته در برابر دستهی دیگر نیاز به حمایت و پشتگرمی دارند. به نظر من متحصصین این یکی دو روز به برآورد اوضاع مشغولند تا تصمیم بعدی خود و وارد کردن تحصن به مرحلهی جدید را بگیرند. اگر سردی فضا همچنان این گونه ادامه پیدا کند این بار نیز اقتدارگرایان پیروز میشوند.
چهارشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۲
متحصنین هنوز خود یک چیز را نمیدانند. این که خواستهی مشخصشان چیست؟ به خوبی میدانند که اگر با تایید صلاحیت عدهای کوتاه بیایند آخرین فرصت را از دست دادهاند و انتخابات بیتردید از سوی مردم به بدترین وضع ممکن تحریم میشود. نپذیرفتن نظر خاتمی برای توقف تحصن هم دقیقا در همین راستاست.
اما متحصنین نمیدانند سطح خواستهیشان را تا چه اندازه میتوانند بالا بروند. اصلا عملیترین خواستهای که آنها میتوانند مطرح کنند چیست؟ در حال حاضر، این خواسته بستگی به فشار نیروی اجتماعی دارد که در خارج از مجلس است. اگر متحصنین بدانند که مردم و گروههای اجتماعی از آنها حمایت جدی میکنند طبعا میتوانند خواستهی بالاتری را مطرح کنند. اما اگر از فشار افکار عمومی خبری نباشد، اقتدارگرایان هم به تحصن اعتنایی نمیکنند و این تحصن به تدریج فرسایشی میشود.
برای همین فکر میکنم باید با تمام توان از مجلس دفاع کرد. هر کاری که میشود باید کرد. از طومار نوشتن، تجمع و ... .
اما متحصنین نمیدانند سطح خواستهیشان را تا چه اندازه میتوانند بالا بروند. اصلا عملیترین خواستهای که آنها میتوانند مطرح کنند چیست؟ در حال حاضر، این خواسته بستگی به فشار نیروی اجتماعی دارد که در خارج از مجلس است. اگر متحصنین بدانند که مردم و گروههای اجتماعی از آنها حمایت جدی میکنند طبعا میتوانند خواستهی بالاتری را مطرح کنند. اما اگر از فشار افکار عمومی خبری نباشد، اقتدارگرایان هم به تحصن اعتنایی نمیکنند و این تحصن به تدریج فرسایشی میشود.
برای همین فکر میکنم باید با تمام توان از مجلس دفاع کرد. هر کاری که میشود باید کرد. از طومار نوشتن، تجمع و ... .
یکشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۲
شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۲
گاهی به خودم میگویم این اصلاحطلبان که وبسایت روزنامهیشان را نمیتوانند سرپا نگه دارند همان بهتر که ردصلاحیت شوند.
پنجشنبه، دی ۱۸، ۱۳۸۲
دز دو ساعت گذشته تلویزیون اینجا دو بار ایران را به فیض رساند. اول مستند PBS را پخش کرد که بدون شک یکی از بدترین مستندهایی بود که میشد دربارهی ایران تهیه کرد. من نمیدانم این شبکههای خارجی مگر قبل از پخش یک فیلم مستند، نمیروند یک تحقیق مختصری بکنند که طرف پرت و پلا نساخته باشد.
بعد هم در اخبار CBC یک گزارش ۱۰ دقیقهای در مورد مجاهدینی که در عراق هستند پخش کرد که در آن با خانوادهی آن دختری که اخیرا در فرانسه خودسوزی کرد کلی گفتوگو کرد. کسی نمی دانست بعد از دیدن این گزارش فکر میکرد مجاهدین چه آدمهای ماهی هستند. نمیدانم خود گزارشگر چطور به این راحتی از کنار این موضوع میگذشت که پایگاه این حضرات در عراق است و بعد مدام از رژیم دیکتاتوری آیتاللهها در ایران صحیت میکرد.
بعد هم در اخبار CBC یک گزارش ۱۰ دقیقهای در مورد مجاهدینی که در عراق هستند پخش کرد که در آن با خانوادهی آن دختری که اخیرا در فرانسه خودسوزی کرد کلی گفتوگو کرد. کسی نمی دانست بعد از دیدن این گزارش فکر میکرد مجاهدین چه آدمهای ماهی هستند. نمیدانم خود گزارشگر چطور به این راحتی از کنار این موضوع میگذشت که پایگاه این حضرات در عراق است و بعد مدام از رژیم دیکتاتوری آیتاللهها در ایران صحیت میکرد.
سهشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۲
یکشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۲
یکشنبهی هفتهی گذشته بعنوان نمایندهی کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو به جلسهی ستاد کمک به زلزلهزدگان بم در تورنتو رفتم. دو تا از نمایندههای مجلس فدرال کانادا هم آمده بودند و مثلا قرار بود از طریق رایزنی با آنها کاری کرد دولت کانادا کمک قابل توجهای به ایران بکند. این ستاد در حقیقت مجموعهی ۲۵ گروه ایرانی تورنتو بود که گردهم آمده بودند.
جلسه با صحبت انگلیسی سخنگوی ستاد شروع شد. او که از اعضای کانون هم بود از اقبال گروههای ایرانی و تلاش آنان صحبت کرد. بعد بلندگو را سپرد به دو نفر دیگر که هر دو به فارسی جلوی نمایندگان پارلمان شروع کردند به شعر خواندن و شعار دادن و از این کارها. در میان صحبتهای یکی از آنها جای یک نفر خالی بود که بعد از هر یک جمله داد بزند : « تکبیر ». سخنرانی این دو که تمام شد یک نفر بلند شد و پرسید که نمایندهی کانون شهروندان ارشد انتاریو کیست که در جلسهی قبل آمده است. گفت که رییس کانون اینجاست و ما نمایندهای نفرستادهایم.
خلاصه این نطفهی آغاز مجموعه مشاجرات لفظی و حتی بدنی بود که تا دو ساعت بعد ادامه پیدا کرد و آبروی نداشتهی جامعه ایرانی تورنتو را در برابر دو نمایندهی مجلس کانادا از بین برد. یکی از نمایندهها چند بار به حالت تمنا به ایرانیهای جلسه گفت که اگر کاری میخواهید بکنید Stay United. ولی خب شرمنده، فایدهی چندانی نداشت.
یک نفر پشت بلندگو به خانم فلانی مسوول رادیوی ایرانیها در تورنتو گفت که چرا اعلامیهی ستاد را این طوری در رادیو پخش کردی. بعد هم این خانم محترم قهر کرد و خواست از جلسه بیرون برود. بعد یک سری آدم هم دنبال این خانم هم راه افتادند که خانم مرگ ما این دفعه نرو بیرون. ما به تو بلندگو را میدهیم تو هم جواب بده. این خانم هم رفت گفت این ستاد کی هست و پولش کجا میرود و از کجا معلوم چهار روز دیگر از هم نپاشد و من با چه اطمینانی به شنوندههایم بگویم که بیایند به شما پول بدهند.
یک اشکال دیگر ماجرا هم این است که همیشه در این گونه جلسهها یک چند نفر آدم خل (که در تورنتو براحتی پیدا میشوند) میآیند و براحتی تمام زحماتی که یک عدهی دیگر کشیدهاند را به هدر میدهند.
جلسه به فجیعترین وضع ممکن به پایان رسید و یک بار دیگر به آنهایی که این روزها از بیبرنامگی دولت در کمک به زلزلهزدگان مینالند یادآوری کرد که این دولت عصارهی فضایل همین ملت است.
جلسه با صحبت انگلیسی سخنگوی ستاد شروع شد. او که از اعضای کانون هم بود از اقبال گروههای ایرانی و تلاش آنان صحبت کرد. بعد بلندگو را سپرد به دو نفر دیگر که هر دو به فارسی جلوی نمایندگان پارلمان شروع کردند به شعر خواندن و شعار دادن و از این کارها. در میان صحبتهای یکی از آنها جای یک نفر خالی بود که بعد از هر یک جمله داد بزند : « تکبیر ». سخنرانی این دو که تمام شد یک نفر بلند شد و پرسید که نمایندهی کانون شهروندان ارشد انتاریو کیست که در جلسهی قبل آمده است. گفت که رییس کانون اینجاست و ما نمایندهای نفرستادهایم.
خلاصه این نطفهی آغاز مجموعه مشاجرات لفظی و حتی بدنی بود که تا دو ساعت بعد ادامه پیدا کرد و آبروی نداشتهی جامعه ایرانی تورنتو را در برابر دو نمایندهی مجلس کانادا از بین برد. یکی از نمایندهها چند بار به حالت تمنا به ایرانیهای جلسه گفت که اگر کاری میخواهید بکنید Stay United. ولی خب شرمنده، فایدهی چندانی نداشت.
یک نفر پشت بلندگو به خانم فلانی مسوول رادیوی ایرانیها در تورنتو گفت که چرا اعلامیهی ستاد را این طوری در رادیو پخش کردی. بعد هم این خانم محترم قهر کرد و خواست از جلسه بیرون برود. بعد یک سری آدم هم دنبال این خانم هم راه افتادند که خانم مرگ ما این دفعه نرو بیرون. ما به تو بلندگو را میدهیم تو هم جواب بده. این خانم هم رفت گفت این ستاد کی هست و پولش کجا میرود و از کجا معلوم چهار روز دیگر از هم نپاشد و من با چه اطمینانی به شنوندههایم بگویم که بیایند به شما پول بدهند.
یک اشکال دیگر ماجرا هم این است که همیشه در این گونه جلسهها یک چند نفر آدم خل (که در تورنتو براحتی پیدا میشوند) میآیند و براحتی تمام زحماتی که یک عدهی دیگر کشیدهاند را به هدر میدهند.
جلسه به فجیعترین وضع ممکن به پایان رسید و یک بار دیگر به آنهایی که این روزها از بیبرنامگی دولت در کمک به زلزلهزدگان مینالند یادآوری کرد که این دولت عصارهی فضایل همین ملت است.
شنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۲
جمعه، دی ۱۲، ۱۳۸۲
شمارهی سوم قاصدک هم منتشر شد. مصاحبهای که وعدهاش را داده بودم در آنجا چاپ شده است. یک کم طولانی است ولی خب من خیلی از آن راضیم. گزارش فعالیتهای ایرانیان تورنتو در کمک به زلزلهزدگان بعلاوهی بقیهی مطالب را بخوانید!
اشتراک در:
پستها (Atom)