چهارشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۴
دیشب تلویزیون اینجا یک برنامهی ۲۰ دقیقهای پخش کرد دربارهی جامعهی ایرانیان تورنتو که البته موضوعش بیشتر کشیده شد به انتخابات ریاست جمهوری ایران. برای این برنامه با من و دو تا دیگر از دوستان مصاحبه کرده بودند. قبل از مصاحبه، خانم گرامی بنده اکیدا از من خواسته بود که طوری حرف نزنم که دو سال دیگر که برمیگردیم ایران مشکلی برایمان پیش آید. از دیشب که برنامهی مونتاژ شدهی آقای تهیهکننده را دیدیم و حرفهای خودم را شنیدیم داریم فکر میکنیم نکند این دو سال باقیماندهای که در کانادا میمانیم برایمان مشکلی پیش بیاید! تقریبا فکر کنم همهی کسانی که برنامه را دیدند و من را نمیشناسند (یا حتی میشناسند!) فکر کنند که هر ماه یک ده هزار دلاری از طرف آقای احمدینژاد در حساب من در کانادا پول میریزند!
سهشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۴
یکی دو هفته پیش برای استادهای حل تمرین مثل من، یک کلاس آموزشی گذاشته بودند. چند تا از استادها بودند و هر کدام یک مدت دربارهی کارهایی که باید سر کلاس بکنیم توضیح میدادند. یکی از استادها یک جا در مورد تقسیم کردن دانشجوها به گروههای چهار نفری صحبت کرد. روی اسلایدی که از قبل آماده کرده بود نوشته بود که گروهتان ۳ تا پسر، ۱ دختر نباشد. خودش دید یک کم ضایع است در آمد گفت البته ۱ پسر، ۳ تا دختر هم نباشد. یک دفعه یکی از استادهای اصلی داد زد که نه، ۳ پسر ۱ دختر نباشد. میگفت تحقیق کردهاند دیدند در همچنین گروههایی دختر نقش منشی را پیدا میکند و گزارشنویس بقیه میشود.
حرف این استاد من را یاد حرف یکی از دخترهای همدانشکدهایم انداخت در چند سال پیش. او به شدت طرفدار مدارس دخترانه بود در برابر مدارس مختلط. میگفت در مدرسههای مختلط پسرها پررو بازی در میآورند و باعث میشوند که دخترها یک گوشهی کلاس ساکت بنشینند و اصلا در کلاس مشارکت نکنند.
حرف این استاد من را یاد حرف یکی از دخترهای همدانشکدهایم انداخت در چند سال پیش. او به شدت طرفدار مدارس دخترانه بود در برابر مدارس مختلط. میگفت در مدرسههای مختلط پسرها پررو بازی در میآورند و باعث میشوند که دخترها یک گوشهی کلاس ساکت بنشینند و اصلا در کلاس مشارکت نکنند.
دوشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۴
مرضِ توهمِ خودکفایی در بین مسوولانِ کشاورزی و صنعتی ایران کم بود که حالا مسوولان علمی هم دچار آن شدهاند. از نشانههای جدید این بیماری طرحِ ISI ایرانی است! در این طرح قرار است نشریات علمی فارسی بررسی شوند و براساس مطالعات استنادی (ترجمه: تعداد citation)، عاملِ تاثیر هر مجله (ترجمه: impact factor) محاسبه و سپس رتبهبندی بشوند. کتابخانهی منطقهای علوم و تكنولوژی شیراز مشغول انجام این طرح است.
اگر میگفتند هدف بررسی کیفی نشریات علمی چاپ ایران است، مشکلی نبود. ولی ISI ایرانی یک کم به شعور آدم توهین میکند. در رشتهی فیزیک که بنده خبر دارم، در ایران یک مجلهی علمی تحقیقاتی چاپ میشود به نام مجلهی پژوهش فیزیک. سالی حداکثر ۴ شماره. حالا این حضرات در کتابخانهی شیراز قرار است کدام impact factor را محاسبه کنند؟ در سال در این مجله ۲۰ تا مقاله چاپ میشود که اگر خیلی خوش شانس باشیم دو تایشان به هم مربوط است و به هم رفرنس دادند. اصلا کدام مجله قرار است به مقالات مجلهی پژوهش فیزیک رفرنس دهد؟ مجلهی دانشمند!! مثلا؟ حالا اصلا impact factor مجلهی پژوهش فیزیک را حساب کردید. میخواهید با کدام مجله مقایسهاش کنید؟ با مجلهی راه و ساختمان؟
به قول اینجاییها ISI شده یک کلمهی سکسی برای مسوولان ایران. همین جور مثل نقل و نبات به کارش میبرند و پروژههای میلیونی دربارهاش تعریف میکنند بدون این که دو زار بدانند دربارهی چی اصلا حرف میزنند.
اگر میگفتند هدف بررسی کیفی نشریات علمی چاپ ایران است، مشکلی نبود. ولی ISI ایرانی یک کم به شعور آدم توهین میکند. در رشتهی فیزیک که بنده خبر دارم، در ایران یک مجلهی علمی تحقیقاتی چاپ میشود به نام مجلهی پژوهش فیزیک. سالی حداکثر ۴ شماره. حالا این حضرات در کتابخانهی شیراز قرار است کدام impact factor را محاسبه کنند؟ در سال در این مجله ۲۰ تا مقاله چاپ میشود که اگر خیلی خوش شانس باشیم دو تایشان به هم مربوط است و به هم رفرنس دادند. اصلا کدام مجله قرار است به مقالات مجلهی پژوهش فیزیک رفرنس دهد؟ مجلهی دانشمند!! مثلا؟ حالا اصلا impact factor مجلهی پژوهش فیزیک را حساب کردید. میخواهید با کدام مجله مقایسهاش کنید؟ با مجلهی راه و ساختمان؟
به قول اینجاییها ISI شده یک کلمهی سکسی برای مسوولان ایران. همین جور مثل نقل و نبات به کارش میبرند و پروژههای میلیونی دربارهاش تعریف میکنند بدون این که دو زار بدانند دربارهی چی اصلا حرف میزنند.
یکشنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۴
هیچ دقت کردهاید فنِ (پنکهیِ) توالت یک کارکردِ مهمتری از کمک به تهویهی هوا دارد و آن هم ایجاد سروصدای اضافی است.
Labels:
توالت
جمعه، مهر ۰۱، ۱۳۸۴
همچنین مدیریت متمرکزی که وزیر علوم در تهران بنشیند و رییس دانشگاههای زابل و اهواز و تبریز را تعیین کند، احتمالا از ویژگیهای منحصربفرد کشور عقبماندهای مثل ایران است. آن هم در دوره و زمانهای که مدیریت محلی مراکز آموزش عالی و دادن استقلال به آنها دیگر دارد جزو بدیهیات میشود. وقتی دکتر معین وزیر بود، در لایحهی تغییر ساختار وزارتخانه انتخاب روسای دانشگاهها به خود استادان دانشگاهها واگذار شده بود. البته دقیقا این ماده را شورای نگهبان به این دلیل که دخالت در کار شورای عالی انقلاب فرهنگی است، رد کرده بود. از آخر که در زمان دکتر توفیقی لایحه را شورای نگهبان تایید کرد فکر کنم این گونه شد که وزیر علوم همان رییس منتخب استادان را به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کند. حالا وزیر جدید آمده و دارد روسای منتخب استادان را برکنار میکند و خودش آنها را منصوب میکند. این طوری میشود که مثلا حجتالاسلام والمسلمين صدرالدين شريعتی میشود رییس دانشگاه علامه طباطبایی!
پنجشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۴
میدانید در کانادا چند حزب ملی ِ جدی وجود دارد؟ سه حزب، چپها، لیبرالهای میانهرو و راستها. یک چند تا حزب دیگر هم وجود دارند که بیشتر جوک هستند مانند حزب ماریجوانا. میدانید در کانادا چند روزنامهی سراسری وجود دارد؟ دو سه تا. گلوباندمیل و نشنالپست و سان. حتی تورنتواستار هم فقط در انتاریو توزیع میشود.
در ایران چند تا روزنامهی سراسری داریم؟ شونصد تا! چند تا حزب داریم. باز هم شونصد تا! یک دلیل این که ما روزنامه یا حزب درست و حسابی نداریم به نظر من اصلا همین است. چون ما ایرانیها نمیتوانیم یک کار را شروع کنیم و ادامه دهیم. میرویم در فلان حزب، بعد ِ چند ماه قهر میکنیم میرویم یک حزب دیگر میزنیم. این طوری میشود که احزاب دنیا صد سال سابقه دارند مال ما حداکثر ده سال. برای همین من اکیدا با این نظر مخالفم که میگوید «اصلاحطلبان حکومتی نماينده ما نيستند و ما بايد خودمان تشکيلات خودمان را داشته باشيم.» میدانید چه میشود؟ میرویم تشکیلات خودمان را میزنیم. بعد هم سر چند ماه یا چند سال از هم میپاشیم.
من طرفدار تز استحاله هستم. این نهادهایی که الان داریم کلی رویش سرمایه گذاشته شده است. کلی تجربه هست. باید در آنها نفوذ کرد. چه فایده که هی مال خودمان را درست کنیم. فکر میکنید چرا انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاهها تاثیرگذارند؟ چون تجربه دارند. استخواندار هستند. هر کسی نمیتواند برود منحلشان کند. حالا شما درآیید بگویید من با این جملهی اساسنامهیشان حال نمیکنم میروم تشکل خودم را میزنم. انجمن سکولارهای دانشگاه. فکر میکنید کاری میتوانید بکنید. همان هفتهی اول با اردنگی شما و گروهتان را نابود میکنند.
میدانید. من اگر ایران بودم حتما میرفتم تو بسیج محلهیمان عضو میشدم.
در ایران چند تا روزنامهی سراسری داریم؟ شونصد تا! چند تا حزب داریم. باز هم شونصد تا! یک دلیل این که ما روزنامه یا حزب درست و حسابی نداریم به نظر من اصلا همین است. چون ما ایرانیها نمیتوانیم یک کار را شروع کنیم و ادامه دهیم. میرویم در فلان حزب، بعد ِ چند ماه قهر میکنیم میرویم یک حزب دیگر میزنیم. این طوری میشود که احزاب دنیا صد سال سابقه دارند مال ما حداکثر ده سال. برای همین من اکیدا با این نظر مخالفم که میگوید «اصلاحطلبان حکومتی نماينده ما نيستند و ما بايد خودمان تشکيلات خودمان را داشته باشيم.» میدانید چه میشود؟ میرویم تشکیلات خودمان را میزنیم. بعد هم سر چند ماه یا چند سال از هم میپاشیم.
من طرفدار تز استحاله هستم. این نهادهایی که الان داریم کلی رویش سرمایه گذاشته شده است. کلی تجربه هست. باید در آنها نفوذ کرد. چه فایده که هی مال خودمان را درست کنیم. فکر میکنید چرا انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاهها تاثیرگذارند؟ چون تجربه دارند. استخواندار هستند. هر کسی نمیتواند برود منحلشان کند. حالا شما درآیید بگویید من با این جملهی اساسنامهیشان حال نمیکنم میروم تشکل خودم را میزنم. انجمن سکولارهای دانشگاه. فکر میکنید کاری میتوانید بکنید. همان هفتهی اول با اردنگی شما و گروهتان را نابود میکنند.
میدانید. من اگر ایران بودم حتما میرفتم تو بسیج محلهیمان عضو میشدم.
پنجشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۴
در کانادا (و احتمالا خیلی کشورهای غربی دیگر) دو راه برای این که بتوانید دوستهای زیادی پیدا کنید این است که یا سیگار بکشید یا سگ داشته باشید. وقتی سیگاری باشید هی مجبور میشوید برای سیگار کشیدن در روز چند بار بروید بیرون ساختمانی که هستید و این باعث میشود که با یک عده آدم دیگر که آنها هم دارند آنجا سیگار میکشند حرف بزنید و دوست شوید. اگر هم سگ داشته باشید باید بروید سگتان را در خیابان بگردانید و آن وقت سگ شما میپرد روی سر و کول سگهای دیگری که در خیابان میبیند و شما هم در آن مدت میتوانید با صاحب آن سگ حرف بزنید و دوست شوید. هر دوی این راهها اتفاقا برای ایرانیهایی که با هزار تا امید و آرزو آمدهاند کانادا و حالا بد جور دچار افسردگی شدهاند و دیگر رویشان هم نمیشود برگردند به شدت کار میکند!
چهارشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۴
«پیريزی معیارهای بومی علمسنجی درجهان اسلام ازمهمترين برنامههای وزارت علوم است.»
از سخنان گوهربار وزیر علوم مدظله عالی در نهمين كنفرانس بينالمللی ابر ساختارهای جبری
از سخنان گوهربار وزیر علوم مدظله عالی در نهمين كنفرانس بينالمللی ابر ساختارهای جبری
دوشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۴
ایول فهم و شعور
وزير علوم، تحقيقات و فنآوری: اين كه به دنبال مجلات ISI برويم به تضعيف مجلات داخلی منجر خواهد شد. بنابراين بايد مجلات داخلی را به نحوی تقويت كنيم که خودمان صادركنندهی علم باشیم.
وزير علوم، تحقيقات و فنآوری: اين كه به دنبال مجلات ISI برويم به تضعيف مجلات داخلی منجر خواهد شد. بنابراين بايد مجلات داخلی را به نحوی تقويت كنيم که خودمان صادركنندهی علم باشیم.
اشتراک در:
پستها (Atom)