سهشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۴
ظریفیان هم رفت. آخرین معاونی بود که مانده بود. یکی دو هفته پیش که جلسهی روسای دانشگاهها بود هنوز در عکسها کنار ( البته با یکی فاصله) وزیر علوم دیده میشد. اتفاقا همین شنبهای با مهرداد گپ میزدیم که چه شده است هنوز بَرش نداشتند. گفتیم نکند قدیمها سپاهی یا اطلاعاتی بوده است. بود یا نبود، بَرش داشتند.
ظریفیان را همین چندی پیش در تورنتو دیدم که دربارهاش هم نوشتم. تا قبل از آن ندیده بودمش. همان نیم ساعتی که برایمان حرف زد و دو ساعتی که به سوالهایمان جواب داد برایم کافی بود. خوشحال شدم از این که آدم بدردبخور در مملکتمان که در عین حال مسوول یک جایی هم باشد کم پیدا نمیشود.
حیف شد. ظریفیان هم رفت.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
3 comments:
i want to ask you to add me in your blogrolling if it is possible...i am a syudent of english literature in mashhad...
mamnoon az inke in ghadr ghabel nadoonesteen ke hata javab bedeen...osoolan hameye kerachian ha hamin toor nistan...shayad shoma chon on var raftin..!!!.....
chon man khodam yeki az tayefeye boozoorge shoma hastam....
سالها قبل ( حدود ۱۳۶۲ ) يکي از بستگان نزديک و متخصص از ايران مهاجرت ميکرد و بنده به زبان شماتت به ايشان عرض کردم که شما بايد مي مانديد و کار مي کرديد تا کشور ساخته شود و اينکه من بعد از پايان تحصيل بر خواهم گشت و يادا يادا يادا. ايشان لبخندي زد و گفت که شک نکن که آن سيستمي که مرا دفع کند تو را هم دفع خواهد کرد.
ارسال یک نظر