آدم خیلی از این شرکتهای وِبی Web companies رو که نگاه میکنه فکر میکنه که فقط دو سه نفر هستن که روزی چند ساعت روی وبسایت وقت میذارن. نمونههای ایرانیش که خب دقیقا همینطوریه. مثلا بلاگفا رو یه نفر میچرخونه و بالاترین رو سه نفر و هر کدوم هم احتمالا چند ساعت در روز.
امروز داشتم مصاحبه با مدیر وبسایت Yelp رو گوش میکردم. وبسایت Yelp یه جاییه که کاربرها میان و در اون مثلا میگن فلان رستوران خوبه یا فلان آرایشگر موها رو خوب کوتاه نمیکنه. تا حالا هم مال چند شهر بیشتر راه نیافتاده. حالا چند نفر برای این وبسایت کار میکنن؟ ۵۰ نفر تماموقت. و جالبه بدونین که این وبسایت ۱۶ میلیون دلار برای راهاندازی خودش از Venture Capitalها سرمایه جمع کرده.
البته خب همیشه هم این جور نیست. PlentyOfFish.com یک وبسایت Dating (قرار گذاشتن!) هست. صاحب این وبسایت روزی دو ساعت از خانهاش روی این وبسایت وقت میذاره و البته سالی ۵ میلیون دلار هم از آگهیهای گوگل درآمد داره! (منبع)
پنجشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۶
سهشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۶
اشاره این جا، همه جا
فعلا این ایده رو داشته باشین
دیدین تو سالنهای بزرگِ سخنرانی معمولا دو تا سه تا پردهی نمایش هست که تصویر روی همهیشان میافتد. حالا اگر سخنران خواست با اشارهگر لیزریاش به اسلایدی اشاره کند فقط میتواند روی یکی از پردهها این کار را بکند و آنهایی که به پردههای دیگر نگاه میکنند خب متوجه نمیشوند. حالا شما بیایید یه چیزی بسازید که این مشکل حل شود.
من اول داشتم به سنسور گذاشتن پشت پرده فکر میکردم که خب احتمالا خیلی گرون میشه. بعد به رییسم گفتم (که خوشبختانه ضایعم نکرد بگوید این کار را صد نفر قبلا کردهاند) او پیشنهاد داد که از این دستگاههایی استفاده کنیم که وقتی در دست بگیری جهت اشارهی دست رو تشخیص میدهند. اگه اهل مدلهای جدید بازیهای کامپیوتری باشید احتمالا با دستههایی که با این روش کار میکنند بازی کردهاید. البته خب اگه از این تکنولوژی بخوایم استفاده کنیم چون که یکی دیگه قبلا ثبتش کرده، فایدهی خاصی نصیب آدم نمیشه بجز این که دلِ شرکتکنندگان سخنرانیها شاد بشه.
پانوشت هم این که من از یه ۲۰ روز پیش هیچ چی ننوشتم و لازمه از حامد عزیز که درخواستش برای نوشتن دربارهی آدمهایِ تاثیرگذارِ زندگی رو (بازی وبلاگی کلی وقت پیش!)بیجواب گذاشتم عذرخواهی کنم.
دیدین تو سالنهای بزرگِ سخنرانی معمولا دو تا سه تا پردهی نمایش هست که تصویر روی همهیشان میافتد. حالا اگر سخنران خواست با اشارهگر لیزریاش به اسلایدی اشاره کند فقط میتواند روی یکی از پردهها این کار را بکند و آنهایی که به پردههای دیگر نگاه میکنند خب متوجه نمیشوند. حالا شما بیایید یه چیزی بسازید که این مشکل حل شود.
من اول داشتم به سنسور گذاشتن پشت پرده فکر میکردم که خب احتمالا خیلی گرون میشه. بعد به رییسم گفتم (که خوشبختانه ضایعم نکرد بگوید این کار را صد نفر قبلا کردهاند) او پیشنهاد داد که از این دستگاههایی استفاده کنیم که وقتی در دست بگیری جهت اشارهی دست رو تشخیص میدهند. اگه اهل مدلهای جدید بازیهای کامپیوتری باشید احتمالا با دستههایی که با این روش کار میکنند بازی کردهاید. البته خب اگه از این تکنولوژی بخوایم استفاده کنیم چون که یکی دیگه قبلا ثبتش کرده، فایدهی خاصی نصیب آدم نمیشه بجز این که دلِ شرکتکنندگان سخنرانیها شاد بشه.
پانوشت هم این که من از یه ۲۰ روز پیش هیچ چی ننوشتم و لازمه از حامد عزیز که درخواستش برای نوشتن دربارهی آدمهایِ تاثیرگذارِ زندگی رو (بازی وبلاگی کلی وقت پیش!)بیجواب گذاشتم عذرخواهی کنم.
Labels:
ایده
اشتراک در:
پستها (Atom)